Monday 12 December 2011

ملت ایران، تمامیت ارضی
و تجزیه طلبی سه واژه برای سرکوب ملتها

ابراهیم جهانگیری

دیر گاهی است کردها با این دو واژه ساخته و پرداخته اشغالگران شوینیست آشنا و با این اتهامها زخمها خورده اند و دردها کشیده اند. چوبه دارها را برایشان برپا کرده اند و در گورهای بینام و نشان دفنشان کرده اند، در زندانهای طویل المدت بیشتر عمر خود را گذرانده اند و شکنجه ها دیدهاند. با این حال تا این لحظه باز هم روشنفکران ملت برتر غالب، طلبکار و ما کردها بدهکارانیم!

اگرچه در این زمینه و با این مضمون هرچه بنویسیم وبسایتهای آزاد و مستقل برادران فارس و ایرانی آنرا منتشر نمی کنند اما باز هم تصمیم برآن دارم تا در مورد واژه های بسیار غلط ولی رایج در ادبیات ایرانیان گفتگویی داشته باشم. این گفتگو را با کسانی که خود را ایرانی و حدود جغرافیایی آنرا غیر قابل تغییر و هرگونه صدای آزادیخواهی کردها را با واژه من درآوردی و بسیار غلط "تجزیه طلبی" به قول خودشان متهم میکنند پیش خواهم برد. البته اگرعلاقه ای به این موضوع در آنها وجود داشته باشد. گفتگو را ادامه خواهیم داد با همه آزادیخواهانی که لیبرالند، چپ انقلابی و مدافع حق تعیین سرنوشت ملتها هستند، دمکرات چهار آتشه اند و مدافع حقوق بشر و...الخ. با این دوستان که تا با مسئله کردها یا عربها یا ترکها یا بلوچها یا ترکمنها برخورد میکنند فورا احساساتی شده و حتی در اوج مبارزه علیه استبداد دینی باز آماده اند به دفاع از نظام اسلامی برخیزند و پاسداران را که در گذشته، جانی و آدمکش میدانستند برادر خطاب کنند و بپرسند که چرا در مبارزه با تجزیه طلبان جدی نیستند! آنان این امر را مهم و استراتژیک میدانند زیرا تمامیت ارضی در خطر است!؟

ملت ایران
اصطلاحی که با این بافت بسیار متفاوت ملی مردمان ساکن ایران تنها در میان ایرانیان رایج است و هیچ منطقی نیز در آن وجود ندارد. ایران دارای یک ملت نیست تا بتوان واژه ملت ایران را در مورد آن به کار برد، ایران کشوری است با بافت جداگانه اتنیکی و ملی و چنانکه در بالا اشاره گردید از ملتهای فارس، ترک، عرب، بلوچ و ترکمن و کرد تشکیل شده است. چرا و بر اساس کدام معیار زبانشناسی و جامعه شناختی مردمان ایران را میتوان ملت ایران خطاب نمود؟ تردیدی نیست که این واژه و اصطلاح را همان برتری طلبان و شوینیستها برای به اسارت گرفتن و استعمار ملل و سرزمینهایشان درمیان روشنفکران وابسته به خود و دیگر مردمان ساکن ایران بر سر زبانها انداخته اند. بنا بر این هرگز به کار گرفتن واژه ملت ایران به جای مردم ایران نمیتواند درست باشد. حال آیا در ایران ملتهای دیگری زندگی میکنند یا انها قوم هستند و در مجموع ملت ایران را تشکیل میدهند این خود جای بحثی است مفصل.

داریوش آشوری در دانشنامه سیاسی خود ملت را اینگونه تعریف کرده است:
"ملت را میتوان یک واحد بزرگ انسانی تعریف کرد که عامل پیوند آن یک فرهنگ و آگاهی مشترک است. از این پیوند است که احساس تعلق به یکدیگر و احساس وحدت میان افراد متعلق به آن واحد پدید میاید. از جمله ویژگیهای هر ملت اشغال یک قلمرو جغرافیایی مشترک است و احساس دلبستگی و وابستگی به سرزمین معین. علاوه بر آن نیروی حیاتی پیوند دهنده ی ملت از احساس تعلق قوی به تاریخ خویش، دین خویش، فرهنگ ویژه ی خویش و نیز زبان خویش بر میخیزد. ملت ممکن است به عنوان یک جماعت تاریخی و دارای بافت فرهنگی خاص اما بدون خودمختاری سیاسی یا داشتن دولت وجود داشته باشد."
در تعریف متداول ملت نیز میتوان به شاخص اصلی دارابودن شرایط ملت اشاره کرد که در مجموع همین تعریف آقای داریوش آشوری را میتوان از آن استنباط کرد . ملت بر مجموعه مردمانی گفته میشود که ، دارای زبان مشترک، فرهنگ و آداب و رسوم مشترک و حدود جغرافیایی مشترک میباشند. حال با این دو تعریف آیا باز هم دلیلی برای بکار گرفتن واژه ملت ایران به جای مردم ایران باقی میماند؟ یا هنوز باید واژه قوم را به جای ملت در مورد ملتهای ساکن ایران به کار برد؟ مشکل دوستان و روشنفکران مرکز نشین و عزیزان فارس در این است که آنان از چپ انقلابی گرفته تا لیبرال و دمکرات و ملی مذهبی و سلطنت طلب، همه و همه از بکار گرفتن واژه ملت در مورد ملتهای ساکن ایران خودداری کرده و در بهترین حالت آنانرا قوم خطاب میکنند. اگر بعضی از سازمانهای سیاسی نیز از واژه ملت و حق تعیین سرنوشت ملل در برنامه حزبی و گروهی خود استفاده کرده باشند باز زمانی که به مرحله عمل و پراکتیک میرسیم آنان نیز نگران از تجزیه، فریاد" تمامیت ارضی" در خطر است را سر میدهند.
چرا دوستان فارس و روشنفکران مرکزنشین و مرکزگرا مرتبا واژه قوم را به جای ملت به کار میبرند و از بکار بردن واژه ملت در حق ملتهای ساکن ایران واهمه دارند. در حالیکه اصطلاح قوم وملت دو واژه کاملا متفاوت از همدیگرند. قوم را در دو حالت میتوان بکار گرفت، زمانی که از اقوام ساکن فلات ایران سخن میرانیم و آنان را اقوام آریایی یاد میکنیم که در آن حالت دوستان فارس نیز قوم محسوب خواهند شد یا در زمانی که در مورد طایفه و قبیله و قوم کوچکتری صحبت به میان میآید.

تعریف قوم:
"قوم یا گروه نژادی گروهی از انسان‌هاست که اعضای آن دارای ویژگی‌های نیایی و اصل و نسبی یکسان یا مشترک هستند (اسمیت، ۱۹۸۶). هم‌چنین گروه‌های قومی اغلب دارای مشترکات فرهنگی، زبانی، رفتاری و مذهبی هستند که ممکن است به آبا و اجدادشان برگردد و یا بر اساس عوامل دیگری به وجود آمده‌باشد. بنابراین یک گروه قومی می‌تواند یک جامعه فرهنگی نیز باشد."
پس درمیابیم که قوم در بیشتر موارد به همان طایفه و ایل و عشیره اطلاق میگردد، بکار گرفتن این واژه به جای ملت نیز بیدلیل نیست و هیچ شکی در عمد بودن کاربرد آن وجود ندارد و آن نیز تنها با هدف کوچک شمردن ملتهای ساکن حدود جغرافیایی به نام ایران. بارها این جمله بسیار زیبا را شنیده ایم که چشمها را باید شست و جور دیگری باید دید! اما دوستان فارس انگار اعتقادی به این بینش واقعگرایانه ندارند. آیا وقت آن فرا نرسیده است که دوستان نویسنده و سیاسیون ایرانی نیز در بکار بردن کلمات و واژه ها دقت کافی را به خرج دهند. این کار میتواند از بوجود آوردن تنشهایی که من نیز به نوبه خود خواهان آن نیستم بکاهد. به همین دلیل این نوشته تنها برای شکافتن و بسط دادن موضوع بسیار مهم و مورد جدل دوستان فارس و غیر فارس به میان آمده و امید است از این به بعد قدری به خود آییم و هر آنچه را در ذهن خود داریم به دیگران القا نکنیم. گرچه من نیک میدانم دست کشیدن از این واژه ها برای دوستان فارس البته متعصبینشان که کم هم نیستند کار دشواری است.

تمامیت ارضی:
تمامیت ارضی و متهم شدن به نقض آن، واژه ای که در اذهان کردها همیشه یادآور اتهامی خطرناک و مخوف بوده و هست. به خطر انداختن تمامیت سرزمین و خاکی که مال خود آنهاست و ربطی به حکومت مرکزی ندارد همیشه به مثابه چماقی وحشتناک برای سرکوب کردها و دیگر ملتهای ساکن ایران استفاده شده است. در حالیکه زمانی از تمامیت ارضی باید صحبت کرد که در آن خاک یک ملت و یک تیره زندگی کنند و در واقع آن خاک و حدود جغرافیایی مال آن ملت مورد بحث باشد، اگر در این صورت کسانی از جا و مکانی دیگر پای در این سرزمین نهاده و خواستند بخشی از آن سرزمین را جدا کنند دقیقا میتوان گفت تمامیت ارضی در خطر است. آنگاه میتوان موضع گرفت و حس وطن پرستی ایجاب میکند تا از هر راه و طریق ممکن از این تجزیه جلوگیری شود. زیرا این آب و خاک مال کسی است و دیگری میخواهد تجزیه اش کند، جدایش کند.
در ایران چنین چیزی وجود خارجی ندارد، ایران جایی نیست که در آن فقط یک ملیت با یک آب و خاک زندگی کند، ایران تنها کشور کثیرالملله نیست، بلکه کثیرالخاک نیز هست، کردها زبانشان، فرهنگشان، آداب و رسومشان و سرزمینشان با عربها، با ترکها، با فارسها، با بلوچها، و با ترکمنها فرق دارد، همچنین دیگر ملیتها دارای آب و خاک و زبان و فرهنگ و آداب و رسوم خود هستند، کسی که زبان یکی از ملیتهای داخل ایران را یاد نگرفته باشد قطعا از زبان آن دیگری هیچ سر در نمیآورد، هیچ عربی یا کردی یا فارسی چنانکه زبان ترکی را یاد نگرفته باشد ترکی را نمیفهمد، هیچ یک از ملیتهای داخل حدود جغرافیایی ایران آداب و رسوم مشابهی ندارند این در حالی است که هزاران سال است در جوار هم و با هم زندگی میکنند. این تفاوتها هم چنان با قوت وجود دارد. آب و هوای کردستان و موقعیت جغرافیایی آن با تهران و کرمان و اصفهان زمین تا آسمان فرق دارد، در کردستان کوههای سربه فلک کشیده را در بیشتر مناطق آن خواهید دید در حالیکه کرمان و اصفهان و چنین نیستند. آب و هوای کردستان سرد و آب و هوای شهرهای مرکزی و تهران گرم و تا اندازه ای خشک میباشد. دیگر سرزمینهای ملتهای داخل حدود جغرافیایی ایران کم و بیش باهم تفاوتهایی دارند.
کردها بیشتر ناسیونالیست هستند در حالیکه در میان براداران فارس، مذهب به ویژه بعد ازانقلاب اسلامی ریشه دوانده و تا اعماق جامعه نفوذ کرده ست. آنان و حتی بیشتر روشنفکرانشان نیز از این نگرش مبرا نیستند. در تحلیلهای سیاسی و اجتماعی این دوستان هنوز رگه های مذهبی و برداشت و فاکت های مذهبی به وفور دیده میشود. (اینجا بحث بر سر خوبی یکی یا بدی دیگری نیست بلکه تنها تفاوتها مد نظر است).

تجزیه طلبی:
سالیان متمادی است که ما کردها، ما آزادیخواهان و در واقع پیشقراولان ضددیکتاتوری با این اتهام ساخته دست زورمداران سرکوب میشویم، "تجزیه طلبی"، با این اتهام چه کشته ها که ندادیم، چه زندان ها و شکنجه ها که ندیدیم، زمانی که شعار احزاب کردستانی دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان بود، تجزیه طلب بودیم، میکشتند و دار میزدند ما را، جوان های کرد را دسته دسته به پای جوخه های اعدام میبردند، در همین نظام اسلامی و به همین اتهام و البته با چاشنی زیادتری از جمله محارب باخدا ( جنگ باخدا) دسته دسته جوانان کرد را تیرباران کردند، هنوز در این حکومت عدل علی مادران ۵۹ جوان مهابادی چشم انتظار جنازه جگرگوشه هایشان هستند که رژیم اسلامی ایران بعد از اعدام در اوایل انقلاب اسلامی آنان را مخفیانه دفن کرده است و از تحویل دادن جنازه ها به خانواده هایشان با گذشت ٣۰ سال از این جنایت هنوز خودداری میکند؟! بهار خونین سنندج را همه به خاطر دارند و قتل عام شهرها و روستاهای کردنشین از جمله روستاهای "قارنا" و"قلاتان" داستانی است تراژیک که فراموش شدنی نیست.
با این واقعیت بسیار ملموس جا دارد که از دوستان، از آندسته از دوستان فارس بپرسیم که کردها به چه دلیل اگر ادعای استقلال و جدایی از ایران را داشت باشند تجزیه طلبند!‌ کردها هرگز نمیخواهند خاک و سرزمین کسان دیگری را اشغال کنند، اصولا آنان خود از دست اشغالگری مینالند. آنان خاک و وطن خود را دارند و اگر روزی به هر دلیل دیگر آماده نبودند که تنها مرزدار غیور و از هر ایرانی ایرانی تر باشند (آنهم به خاطر هیچ)، دیگر مقوله تجزیه طلبی کارت سوخته ای است! این حربه بسان گذشته کارساز نخواهد بود. بلکه در آنصورت حکومت مرکزی ایران حکم اشغالگر را پیدا خواهد کرد و باید بیدرنگ از کردستان خارج و سرزمین کردستان را برای همیشه رها سازد. این یعنی آزادیخواهی و باز پس گرفتن اراضی اشغال شده، دیگر زمان آن گذشته است که با مقوله ساخته و پرداخته حاکمان زورگو مارا از خواسته های برحق خود بترسانند. کردستان با شدیدترین سرکوبها در طول سالهای گذشته مواجهه بوده است و با این وجود قدمی از خواسته های برحق خود عقب نشینی نکرده است. در جایی که زمان ارعاب دیکتاتورها بسر آمده باشد دیگر جایی برای ارعاب روشنفکری باقی نمیماند؟ مارا با اصطلاحات خودساخته تجزیه طلبی متهم نکنید، ما تجزیه طلب نیستم بلکه چنانکه امکان رسیدن به حقوق و خواسته هایمان را نداشته باشیم و در محدوده جغرافیایی ایران همچنان مورد ستم و تبعیض حاکمان قرار گیریم استقلال طلبیم و خواستار آنیم تا دیگران سرزمین ما را تخلیه کرده و بگذارند کردستان را خودمان اداره کنیم.
حال با این کوتاه سخن امید است قدری در اندیشه های خودمحوربین دوستان فارس سوال ایجاد کرده باشیم. سوالی بسیار ساده، بدون اینکه به دنبال جوابهای بی منطق و سفسطه گرایانه باشند. آیا دوست دارید کردها و اگر ملیتهای دیگر نیز بپذیرند در چهارچوب حدود جغرافیایی ایران همه باهم یک کشور آباد و یک دولت دموکراتیک فدرال تشکیل بدهیم؟ در این حکومت که معیارهای حقوق بشری یکی از ستونهای مهم آن خواهد بود ما میتوانیم یک کشور و یک ایران دموکراتیک داشته باشیم، ایرانی که در آن من کرد، شهروند درجه سوم نباشم چنانکه در طول تاریخ بوده ام! بله آزادی ملتها از دید من و تجزیه ایران از دید بسیاری از دوستان فارس بسیار نزدیک است مگر با چشم بصیرت و حق بین آینده را بنگریم و آنرا با هم بسازیم.

اخبار روز: http://www.akhbar-rooz.net/
آدينه  ۱٨ آذر ۱٣۹۰ -  ۹ دسامبر ۲۰۱۱


1 comment:

نور مه گسی said...

http://zaboli2.blogfa.com/8903.aspx


مقدمه :

شهرستان زابلی تا قبل از سلسله پهلوی و ابتدایی آن به مه گاس

( شهر بزرگ ) معروف بوده است و در حرکتی که به منظور ایرانی کردن اسامی انجام گرفت واژه مگس به زابلی تغییر نام یافت در حالی که مگس یک واژه پهلوی است که از دو جزء ( مه = بزرگ ) و ( گاس = شهر ، جا ) تشکیل شده است و این نامگذاری حکایت از این دارد که روزگاری در این منطقه شهری بزرگ و بااهمیت وجود داشته است و به این دلیل به مه گاس و سپس به مگس مشهور شده است .

شهرستان زابلی دارای جمعیتی حدود 52000 هزار نفر از قومیت بلوچ ، معتقد به دین اسلام و مذهب تسنن می باشند که به زبان بلوچی تکلم می کنند و طرح لباس این مردم، محلی بلوچی می باشد . شهرستان دارای دو بخش مرکزی و آشار می باشد.
موقعیت استراتژیکی:

شهرستان زابلی با 42/61 درجه طول جغرافیایی و 18/27 درجه عرض و 6200 کیلومتر مربع مساحت یکی از مناطق قدیمی است که در یک چند راهی بین شهرستانهای ، ایرانشهر، سرباز، سیب سوران و خاش قرار دارد. دارای راه ارتباطی آسفالته به شهرستانهای فوق الذکر می باشد واز طریق جاده آسفالته ای که به منتهی الیه غرب این شهرستان کشیده شده به بخش ایرندگان شهرستان خاش ارتباط دارد . در تقسیمات جدید 33 روستا و مکان مسکونی از بخش مرکزی ایرانشهر 7 روستا از دهستان نسکند سرباز و بخش آشار از شهرستان سرباز انتزاع و به زابلی الحاق گردیده است.این امر باعث گستردگی شهرستان جدید شده است.

زابلی یکی از مناطق بلند و کوهستانی استان است و با داشتن حدود 1200 تا 1300 متر ارتفاع از سطح دریا مرتفع ترین شهرستان در بین شهرستانهای مجاور می باشد. بلندترین نقطه این منطقه رشته کوه بیرک ( ( BEARK است که از زابلی شروع شده و پس از گذشتن از منطقه خاش و اتصال به کوههای تفتان و زاهدان و بیرجند به کوههای بینالود در خراسان متصل می شود قله این کوه با 2750 متر ارتفاع بلندترین قله پس از تفتان در استان می باشد وبه این دلیل آب وهوای معتدلی دارد.
توانمندیهای شهرستان:

طبیعت بکروکوهستانی بیرک یکی از جاذبه های گردشگری شهرستان است که در آن انواع گیاهان دارویی خودرو از قبیل ازگند،کلپوره، گواتک، مور؛ توتری، آویشن و... حاصل میشود.

معادن :بنابر بررسیهای بعمل آمده توسط کارشناسان داخلی و خارجی( چینی، ایتالیایی ) در منطقه زابلی معادن بسیار زیادی از قبیل آهن، منیزیم، پنبه نسوز، تالک و... وجود دارد که طی سالهای گذشته و 1382 فاز یک مطالعات معادن کوه بیرک انجام شده است. و با فعال شدن معادن کوه بیرک اشتغال ایجاد شده و باعث رونق اقتصادی شهرستان خواهد شد.

گاز و راه آهن : با توجه به این که زابلی بر سر چهار راه شهرستانهای خاش، سوران، ایرانشهر، سرباز و چابهار قرار دارد با عبور لوله گاز( لوله صلح ) و خط آهن از زابلی و احداث کارخانجات پتروشیمی و فعال کردن معادن کمک بزرگی به اشتغال ودرآمد ملی خواهد شد.

بازارچه مرزی ایرافشان: بااحداث بازارچه مرزی ایرافشان مشکل ورود غیرقانونی محصولات از مرز حل خواهدشد.

گردشگری وتوریسم : زابلی دارای هوایی معتدل و طبیعتی بکر برای جذب گردشگران دارد و ازمکان های گردشگری زابلی می توان دامنه های کوه بیرک، گیشتک، ماهانی، کلک ، جنگل طبیعی پدگان، دره سبز، رگنتک، کاشکایی، غار مولتان و بیرک، نخلستان های پل آباد، مه گس، قلعه زابلی و... را نام برد.

کارخانه شن و ماسه : عبور رودخانه ماشکید از شهرستان منبع بزرگی است برای راه اندازی صنایع شست و شوی شن و ماسه.

کشاورزی : فعالیت اکثرمردم منطقه زابلی کشاورزی و دامپروری می باشد.محصولات عمده منطقه زابلی عبارتند از :گندم، جو، ذرت، برنج ، یونجه، حبوبات، انار، خرما و انواع سبزیها

زابلی دارای دشتهای وسیع و حاصلخیزی می باشد با توجه به آب و هوای معتدل و گونه های مختلف گیاهی در آن قابل کشت و بهره برداری است خوشبختانه پس از انقلاب توسط جهاد کشاورزی و وزارت نیرو کارهای خوبی جهت مهار آبهای سطحی به منظور تقویت سفره های زیر زمینی صورت گرفته و اخیرا سد بزرگ ذخیره ای ماشکید علیا با ظرفیت 67 میلیون لیتر مکعب آب با هدف تامین آب شرب شهرهای زابلی، سوران و هیدوچ در شرف اتمام است و همچنین با عنایت به این که بیشترین قنات ومزارع کشاورزی در غرب شهرستان واقع است، احداث سد سنگلک از درخواستهای مکرر کشاورزان منطقه می باشد.

خرما : از محصولات با کیفیت و مهم شهرستان است، با احداث کارخانه صنایع بسته بندی و تبدیلی خرما بسیاری از مشکلات از جمله اشتغال و اقتصاد منطقه حل خواهد شد.

نور مه گسی