Wednesday 7 December 2011


 

نگاهی به راسیسم دولتی فارسها در ایران

بابک آذری حقوقدان

نژاد چیست؟

نژاد به خصوصیات مشترک ژنی و ارثی در پاره ای از جانداران اطلاق می شود. از نقطه نظر علم بیولوژی، تقیسم بندی انسانها به نژادهای مختلف خطاست. به نظر دانشمندان در رابطه با انسان فقط یک نژاد وجود دارد آنهم نژاد انسانی است. در قرن نوزدهم بعضی از پژوهشگران بر اساس رنگ پوست، انسانها را به نژادهای مختلف تقسیم بندی می کردند. آنان سیاه پوستان، سفیدپوستان، زرد پوستان و سرخپوستان را نژادهای مختلف انسان به حساب می آوردند. اما به مرور زمان تحقیقات جدید در علم بیولوژی نشان داد بعضی تفاوت ها در خصوصیات ظاهری انسانها از جمله رنگ پوست ناشی از محیط زیست انسان می باشد. برای مثال بدن انسان برای محافظت پوست در مقابل گرما ماده ای بنام ملانین تولید می کند. اگر مدت طولانی بدن انسان ملانین تولید کند رنگ پوست انسان تغییر کرده و تیره تر می شود. به این دلیل است در تابستان رنگ پوست بدن ما در مقایسه با فصل زمستان تیره تر می شود. انسانهائی که در افریقا زندگی می کنند به مدت طولانی یعنی چند نسل در معرض تابش اشعه خورشید قرار گرفته اند و سیاهی پوست به یکی از خصوصیات ارثی و ژنی آنان مبدل شده است. در صورتی که اگر آنان در مناطق سردسیر زندگی می کردند این دگرگونی روی نمی داد. بنابراین سیاه بودن رنگ پوست آنان به محیط زیست مربوط می شود. اما حیوانات از نظر ژنی و  خصوصیات ارثی باهم تفاوت های جدی دارند برای مثال پرنده ای را با مار یا گربه مقایسه کنید. البته تفاوتهای این چنانی در بین انسانها وجود ندارد. انسانها ممکن است در بعضی از خصوصیات ژنی مثل چاقی، لاغری، کوتاهی یا بلندی قد و رنگ پوست باهم فرق داشته باشند . این نوع تفاوتها خصویات فردی افراد محسوب می شود و حتی ممکن است بین فرزندان یک خانواده هم وجود داشته باشد. بنابراین نمی توان بر اساس این تفاوت ها انسانها را به نژادهای مختلف تقسیم بندی کرد. اما متاسفانه در بعضی از نقاط جهان هنوز هم انسانها به نژاد پست و عالی تقسیم می شوند. کسانی که نژاد پست شمرده می شوند مورد تبعیض سیاسی، اقتصادی و فرهنگی واقع می شوند. حتی در بعضی موارد انسانها بخاطر تعلقات نژادی مورد وحشیانه ترین جنایت ها واقع می شوند. به این دلیل است در اعلامیه جهانی حقو ق بشر و قرادادهای بین المللی واژه ی نژاد مورد استفاده قرار گرفته است و از جامعه جهانی خواسته می شود با افکار نژاد پرستانه مبارزه کنند.

سابقه تاریخی نژادپرستی در جهان

نژادپرستی همواره یکی از معضلات بشر در طول تاریخ بوده است. در یونان باستان، اسرای مرد و زن، حیوان به حساب می آمدند. آنان مثل برده بکار گرفته می شدند و در اوقاعت فراغت در طویله ها همراه حیوانات زندگی می کردند و هم آنجا نیز می خوابیدند. به این دلیل میانگین عمرشان بسیار کوتاه بود. در قرن هیجدهم و نوزدهم بعضی از پژوهشگران نژادپرست از جمله هوستن استوارت چمبرلین کوشیدند به نژادپرستی پوشش علمی دهند. آنان رفتار انسان را امری ذاتی وارثی می پنداشتند و به اعتقاد آنان برای شناخت رفتار انسان باید که تعلقات نژادی آنان مورد بررسی قرار گیرد چونکه انسان بر اساس خصوصیات نژادی که امری ذاتی و ارثی است رفتار می کند. این نحوه نگرش باعث می شد آنان درتقسیم بندی نژادها بر حسب رفتار، نژاد عالی و برتر را از نژاد پست متمایز سازند. این افکار شبه علمی روی نسل هیتلر تاثیر زیادی گذاشت بطوری که به اعتقاد هیتلر، تاریخ از جنگ نژادها تشکیل می شود و وظیفه انسانی او برقراری حاکمیت نژاد برتر در جهان می باشد. متاسفانه هنوز هم این درک کلاسیک از مفهوم نژادپرستی بر ذهنیت نژادپرستان فارس حاکم است. برای مثال در مسابقه فوتبال که اخیرا بین تیمهای تراکتور سازی و پرسپولیس در ورزشگاه آزادی تهران برگزار شد دهها هزار تن از فارس زبانان، شعار می دادند "صدای عرعر نمی آید ترکه صداش در نمی آد" نکته ی در خور توجه اینکه این شعارها بطور زنده از طریق رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی در سر تا سر ایران پخش می شد. در شعار مذکور، خرو نفهم بودن یکی از خصوصیات عمومی ترکان محسوب می شود. بدیهی است در طرز تفکر نژاد پرستانه، نفهمی اگر از خصویات ذاتی و ارثی یک نژاد باشد می توان آنرا در رده ی نژاد پست قرار داد.

سابقه تاریخی نژادپرستی در ایران

طرز تفکر نژاد پرستانه مثل ایدولوژیهای دیگر از کشورهای اروپائی به ایران راه باز کرده اند. عباس میرزا ( ١٨٣٣ - ١٧٨٥) ولیعهد  فتحعلی شاه و والی آذربایجان بود. او مجذوب رفرمهائی شد که در کشور اروپائی به وقوع می پیوست. او با الگو قرار دادن کشورهای اروپائی، دست به رفرمهایی در ایران زد. از جمله برای اولین بار دانشجویان ایرانی برای تحصیل روانه ی اروپا شدند. در زمان ناصرالدین شاه حتی معلمان خارجی برای تدریس به ایران دعوت شدند و تعدادی از آنان در مدرسه ی دارالفنون مشغول به کار شدند و در عین حال تعداد دانشجویانی که برای تحصیل به اروپا اعزام می شدند فزونی یافت. آشنائی با تمدن غرب باعث شد عده ای از دانشجویان به افکار جدید ومدرن گرایش پیدا کنند و نگاهشان به خود، به دیگران، به طبیعت و متافیزیک تغییر یابد و جای اوهام را خردگرائی بگیرد. اما همزمان، عده ای از دانشجویان فارس، تحت تاثیر افکار نژاد پرستانه ای واقع شدند که در کشورهای اروپائی تبلیغ می شد. آنان پس از بازگشت به ایران در ارگانهای دولتی مشغول به کار می شدند و به انتشار افکار خود می پرداختند. و در مقاطع مختلف تاریخی باعث تحولات جدی شدند برای مثال محمد تقی خان پسیان برای تحصیلات نظامی عازم آلمان شد و در آنجا با شیوه های جدید اداره جامعه آشنا گشت و پس از بازگشت به ایران به فرماندهی ژاندارمری در خراسان برگزیده شد ونهایتا در خراسان حکومت مستقل بر پا کرد و حزب ملی را تاسیس نمود به نظر برخی از مورخین او قصد داشت نظام پادشاهی را در ایران به جمهوری تغییر دهد اما به این هدف خود نائل نشد. محمد تقی ارانی زمانی که در آلمان مشغول تحصیل بود به افکار سوسیالیستی تمایل پیدا و پس از بازگشت به ایران مروج افکار سوسیالیستی شد او یکی از بنیانگذاران و نظریه پردازن سوسیالیسم در ایران محسوب می شود. یا در یک مثال دیگر میتوان از داوود منشی زاده نام برد که برای تحصیل در سال ١٩٣٧ عازم آلمان شد. در آنجا ایدولوژی نازیسم را پذیرفت و به عضویت حزب نازی آلمان در آمد او  و چند تن از همفکرانش در ایران به تقلید از حزب نازی آلمان، حزب سوسیالیست ملی کارگران ایران( سومکا ) را تاسیس نمودند.

رژیم رضا شاه

 در اواخر پادشاهی احمد شاه، ناسیونالیست های فارس با تمایلات نژادپرستانه، تحت پوشش ناسیونالیسم ایرانی فعالیت چشمگیری داشتند. هدف اصلی آنان از حکومت راندن ترکان و  برقراری حاکمیت نژاد آریا در ایران بود. در واقع رضا میر پنج توانست با کوتادی نظامی رهبری این نیرو را به بگیرد. و جای تعجب وجود ندارد که با روی کار آمدن رژیم پهلوی، پروژه ی فارس سازی ملل غیر فارس با امکانات دولتی آغاز شد. و در تبیین هویت ملی، نژاد آریا و زبان فارسی، نقش کانونی پیدا کرد. در سیاست خارجی هم رضا شاه روابط نزدیک سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با آلمان نازی برقرار کرد. کار به آنجا رسید آدولف هیتلر بنام خود به رضا شاه نامه نوشت وسال نو را تبریک گفت. روسیه و انگلستان سه بار به رضا شاه اخطار دادند به همکاری خود با آلمان نازی پایان دهد اما او زیر بار نرفت. به این دلیل پس از اشغال نظامی شمال ایران بوسیله رو سیه و جنوب ایران بوسیله انگلستان، رضا شاه مجبور به استعفا گردید و به تبعید فرستاده شد

رژیم محمد رضا پهلوی

محمد رضا پهلوی پس از روی کار آمدن با انتخات لقب آریامهر، شیفتگی خود را به نژاد آریا به نمایش گذاشت. در زمان او نیز فارس سازی ملل غیر فارس حول نژاد آریا وزبان فارسی دوام یافت. احزابی که در زمان او، اجازه فعالیت سیاسی یافتند کم و بیش تمایلات نژاد پرستانه داشتند. برای مثال حزب پان ایرانیست، در ارگان تبلیغاتی خود بنام ندای پان ایرانیسم بر علیه یهودیان، اعراب و ترکان مطالب توهین آمیز درج می کرد. سپهبد بهرام آریانا یکی از نزدیکان محمدرضا پهلوی در عرب سیتزی، شهرت خاصی داشت. او پیشنهاد می کرد کتابهای قران جمع آوری شده و بجای آن شاهنامه فردوسی در میان مردم توزیع شده و مقدس بودن آن تبلیغ شود. به فرمان محمد رضا پهلوی حکومت ملی آذربایجان جنوبی به رهبری سید جعفر پیشه وری به خاک و خون کشیده شد. تقریبا ٣٠ هزار تن از آذربایجانیها قتل عام شدند و دهها هزار تن به کشورهای همسایه گریختند. کتابهایی که به زبان ترکی انتشار یافته بودند حتی کتابهایی که درباره فیزیک، شیمی وریاضیات بودند در میادین شهر تبریز جمع آوری شده و به آتش کشیده شدند. محمدرضا به اینهم بسنده نکرد. برای اینکه انتقام حکومت ملی به رهبری پیشه وری را از مردم آذربایجان گرفته باشد آذربایجان جنوبی را مورد تبعیض اقتصادی قرار داد. در واقع در زمان او بود که به دلیل فقر و بیکاری مهاجرت آذربایجانیها به مناطق فارس نشین شروع شد و در حال حاضر تعداد آنان به میلیون ها تن می رسد. در دوران محمد رضا پهلوی به همان اندازه که نژاد آریا پاک و منزه جلوه داده می شد به آن اندازه نیز در رسانه های گروهی خر و نفهم بودن ترکان آذربایجان تحت پوشش لطیفه و بذله گویی، تبلیغ می شد. تا کار به آنجا رسید که استاد شهریار برای اعتراض به این وضع شعر مشهور خود را بانام "انصاف می کن خر توئی یا من" را به رشته ی نظم کشید.

رژیم جمهوری اسلامی

با روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی در واقع جای تاج با عمامه عوض شد. جمهوری اسلامی هم سیاست یکسان سازی ملل ساکن ایران را دنبال کرد. بعد از انقلاب، یگانه حزب سیاسی فراگیر در آذربایجان جنوبی بنام حزب خلق مسلمان بطور وحشیانه سرکوب شد و دهها تن از اعضای این حزب اعدام شدند و صدها تن به حبس های طولانی محکوم شده و اموالشان مصادره گردید. در ١ خرداد سال ١٣٨٥ مطالب توهین آمیز روزنامه ایران باعث شد مردم در سراسر آذربایجان جنوبی بر علیه سیاست های نژادپرستانه حکومت مرکزی بر پا خاستند. تظاهرات صلح آمیز مردم از طرف نیروهای مسلح رژیم ایران به خاک و خون کشیده شد.دهها تن کشته و هزاران تن مجروح شدند تعداد زیادی دستگیر و به مکانهای نامعلومی برده شده و مورد وحشیانه ترین شکنجه ها قرار گرفتند بطوری که تعدادی از آنان در اثر شکنجه به قتل رسیدند. حاکمیت احمدی نژاد بجای محاکمه قاتلان مردم آذربایجان، آنان را با ترفیع درجه مورد تشویق و قدر دانی قرار داد. هنوز با گذشت ٤ سال، مدافعین حقوق بشر در آذربایجان جنوبی مورد حبس و شکنجه قرار می گیرند از کار اخراج شده اموالشان مصادره می شود حتی بعضی از فعالین حقوق بشر در آذربایجان بطور اسرار آمیزی توسط رژیم ایران به قتل می رسند. متاسفانه تبلیغات نژادپرستانه ی دولتی بر علیه آذربایجانیها، حالت جنون آمیز پیدا کرده است برای مثال در روزنامه دولتی ایران آذربایجانیها به سوسکهای نجس خوار تشبیه می شوند و از صدا و سیمای جمهوری اسلامی بطور زنده شعار ترک خر برای سرتاسر ایران پخش می شود. مقامات بلند پایه حکومتی از جمله رئیس جمهور سابق ایران یعنی محمد خاتمی وارد گود شده و در رابطه با خر ونفهم بودن آذربایجانیها، لطیفه می گوید و با صدای بلند می خندد. این در حالی است که دهات آذربایجان خالی از سکنه شده و بر تعداد و وسعت محلات فقیرنشین در شهرها افزده می شود ومهاجرت از آذربایجان به مناطق فارس نشین به دلیل فقر و بیکاری به امری عادی و طبیعی مبدل شده است و میلیونها تن را در بر می گیرد.

برای مبارزه با نژادپرستی باهم متحد شویم

همانطور که من در شروع این مقاله، قید کردم تقسیم بندی انسانها به نژادهای مختلف خطاست. در واقع چیزی بنام نژاد آریا یا نژاد ترک وجود ندارد. همه ی ما متعلق به نژاد انسانی هستیم و یگانه دشمن مشترک ما هیولای جهالت است. باید از تاریخ بیاموزیم چونکه تاریخ، حکایت و افسانه نیست. بلکه علم باز نگری تجارب انسانی است. تمام تجارب در دنیا نشان می دهد. همواره حاکم شدن افکار نژادپرستانه در یک کشور نتایج فاجعه آمیزی به همراه داشته است. بنابراین مبارزه با نژادپرستی صرفا یک موضوع اخلاقی نیست بلکه برای آن ضرورت سیاسی و اقتصادی وجود دارد. همانطور که می دانید در تولید ثروت، عوامل سرمایه، نیروی کار، زمین، مواد خام، زمان و اطلاعات دخیل هستند. در عوامل مذکور نیروی کار یعنی انسانها نقش مرکزی ایفا می کنند در واقع این انسان است که عوامل دیگر را برای بهره وری بکار می گیرد. به این دلیل است که در سیستمهای سیاسی دمکراتیک با پذیرفتن چند گانکی ارزشهای انسانی، سعی می شود حس شهروندی در آحاد جامعه تقویت شده و در پروسه رشد وتوسعه اقتصادی بتوان از نیروی انسانی حداکثر بهره را برد. در حالیکه در یک سیستم سیاسی نژاد پرست، خصوصا در کشور کثیرالملله نظیر ایران، حس شهروندی تضعیف شده و با رو در رو قرار گرفتن انسانها به دلیل تعلقات نژادی، جامعه از درون خود دچار بحران می شود و نتایج منفی آن بصورت بحران سیاسی و اقتصادی بروز می کند. چیزی که ما امروز با چشمان خود شاهد آن هستیم.

No comments: