Saturday 18 February 2012

«روز جهانی زبان مادری» و بنگاههای خبری فارسی زبان!
مختار برازش

مردم جهان تقریبا به ۶۰۰۰ زبان گوناگون گفتگو می کنند که هر کدام بعنوان خزینه فرهنگی هر ملتی محسوب می شود. اما بنا به دلایل تاریخی و یا محرومیت های اجتماعی و سیاسی مختلف، بسیاری از این زبان ها در معرض نابودی قرار گرفته اند. از این رو سازمان یونسکو از سال ۱۹۹۹ روز ۲۱ فورال را به نام «روز جهانی زبان مادری» نام گذاری کرده، تا دولت ها و شهروندان جهان را فرا خواند که اهمیت بیشتری به تدریس زبان مادری در مدارس بدهند.
به این ترتیب طی این چند سال بعضی از ممالک دنیا در گرامیداشت این روز مراسم های ویژه ای را تدارک می بینند. هم اکنون سالانه بسیاری از کشورهای اروپایی بودجه های کلانی را به این منظور و بوجود آوردن امکانات تحصیل به زبان مادری برای مهاجرین اختصاص می دهند. سوئد از جمله کشورهایی است که در این زمینه پیشتاز بوده و امکانات فراوانی را در اختیار دانش آموزان دو زبانه از جمله «فارسی زبانان» نیز گذارده است.
بنابر این هر چه که جلوتر می رویم، مقوله هایی وارد حوزه ی «حقوق بشر» می گردد که عملا دست و بال کسانی را که باطنا اعتقادی به این اصول ندارند می بندد. در نظر بگیرم که تا قبل از این «حق تحصیل به زبان مادری»، مخالفان جدی ای را از جمله در کشور ما داشته و حساسیت های ویژه ای را از جانب بسیاری بر می انگیخته است. اما امروزه به برکت تلاش سازمانهای جهانی این مفاهیم چنان تعریفی عام و ارزشی جهانی یافته که مخالفان را ساکت و یا همراه کرده است. به عبارتی باعث شده تا ما بتوانیم به کمک این ارزشها چهره واقعی بسیاری را که سنگ «حقوق بشر» یا «دمکراسی» را به سینه می زنند، بشناسیم.
در کشور ایران از آنجایی که قوانین دولت اسلامی با یافته های حقوق بشر هیچگونه هم خوانی ندارد، تکلیف ما از همان روز اول مشخص بوده است. رژیم اسلامی همواره با چنین روزهایی که مفاهیمی بین المللی دارد، سخت تضاد داشته و دارد. به خاطر همین برای فرار از برگزاری همزمان چنین مراسم های جهانی ای، بطور مذبوحانه تلاش می کند تا با تبلیغات بسیار و جایگزین ساختن آنها با اعیاد مذهبی، از بار اصلی پیام آنها که فرامرزی و بین المللی ست، کاسته و در عین حال نزد مردم و جهانیان «فیگور احترام به قوانین بین المللی» را در کارنامه خود داشته باشد.
لیکن این مهم برای رژیم همیشه با موفقیت انجام نشده است. روزهایی مثل «روز جهانی کارگر» و یا «روز جهانی زن» از آن جمله روزهایی بوده است که همواره هموطنان ما بدون توجه به «آلترناتیو اسلامی» آن، تلاش کرده اند تا همزمان با جهانیان در برگزاری آنها سهبم باشند. ولی همانطور که می دانیم انجام اینکار آنچنان هم راحت و بدون دردسر نبوده است. در همین سال گذشته، آنچه را که بر سر کارگران شرکت واحد و نماینده آن آقای «منصور اسانلو» آوردند را فراموش نکرده ایم. همچنین دیدیم که چطور زنان کشور ما با وجود مشکلات امنیتی و سرکوب گسترده نسبت به گرامیداشت روز جهانی زن اقدام کردند. دستگیری مهندس موسوی خوئینی هم حاصل همین روز است.
ولی آنچه که جای امیدواری بود اینکه بسیاری از این اعتراضات از پوشش خبری مناسبی از طرف گروهها و سازمان ها مختلف برخوردار گردید و بازتاب گسترده ی آن در مطبوعات جهان، باعث شد تا از یک طرف هزینه دولت اسلامی بالا برود، و از طرف دیگر همبستگی ایرانی های مقیم داخل و خارج بیشتر شود.
***
در همین رابطه «روز جهانی زبان مادری» هم می تواند یک روز مهمی در تقویم ما باشد. این روز از آن حیث طی این سالها مورد استقبال و توجه مردم ما قرار گرفته، چرا که ایران کشوری است متشکل از اقوام و زبانهای مختلف. منتها نه تنها هیچیک از زبانهای غیرفارسی از امکانات آموزشی در این کشور برخوردار نبوده، بلکه اقدام برای دستیابی به چنین هدفی نیز با شدیدترین اتهامات و تهدید ها روبرو گردیده است. به همین خاطر آذربایجانی ها همراه با بسیاری دیگر از اقشار و اقوام ایرانی، امسال این روز را در حالی گرامی داشتند که اکثر شهرهای مهم آذربایجان شرقی و غربی و استانهای جنوبی کشور با حضور گسترده ی نیروهای انتظامی و گاردهای ویژه تبدیل به دژهای نظامی شده بود.
در دانشگاه تهران حدود صد تن از دانشجویان کرد و ترک تجمع کرده و خواهان تحصیل به زبان مادری در مدارس و دانشگاه شدند. در زنجان، در حالیکه دانشجویان زنجانی دهان بند به دهان داشتند، پلاکارت هایی را با خود حمل می کردند که در آن نوشته شده بود:« تورک دیلینده مدرسه ـ اولمالی دیر هر کسه » ( مدرسه ـ یا درس خواندن ـ به زبان ترکی ـ باید برای همه ممکن باشد) یعنی دقیقا همان اصل ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر و درسایر شهرها هم صدها نفر از مردم به این ترتیب روز جهانی مادری را گرامی داشتند.
اما هدف از طرح این مطلب این است که گویا این فقط جمهوری اسلامی نیست که هراس از برگزاری این ایام دارد. بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی نیز در این هراس شریکند. هنوز این برداشت کلیشه ای که «احیای زبان مادری» یعنی «تجزیه طلبی» در روح و فکر بسیاری لانه کرده و حاضر به پذیرش این اصل که «تحصیل به زبان مادری» یکی از حقوق حقه همه مردم جهان است، نیستند. به خاطر همین اگر جرئت مخالفت با آن را نداشته باشند بی تفاوت از کنارش می گذرند. شاید از این زاویه قابل درک باشد که چرا انعکاس چنین اخبار مهمی هر از گاهی با بی مهری شدیدی از طرف «رسانه های فارسی زبان» روبرو می گردد!

برخورد دو گانه ی رسانه ها!   
این موضوع از آن جهت با اهمیت تلقی می شود که مسئولیت سنگینی را بر عهده ی خبرنگاران هموطن و بنگاههای اطلاع رسانی فارسی زبان خارج از کشور می گذارد. متاسفانه بعضی از خبرنگاران هموطن ما که خود را از قید سانسور داخل کشور رهانیده و موفق به از سرگیری کار خبرنگاری در کشورهای آزاد و از جمله همین بنگاههای اطلاع رسانی شده اند، نتوانسته اند خود را از سانسور درونی رهانیده و به جایگاه یک خبرنگار بی طرف تکیه زنند. این خبرنگاران محترم به دلایل مختلف خبرها را گلچین کرده و بنا به سلیقه ی خود آنرا انتشار می دهند.
یک نمونه از این خبررسانی سلیقه ای انعکاس حوادث گرامیداشت روز جهانی زبان مادری در ایران بود. گله من از خبرنگاران هموطنی است که در آژانس های بزرگ و بنگاههای معتبر خبری جهان وظیفه ی خبررسانی دارند، ولی متاسفانه کار خود را به خوبی انجام نمی دهند. انتظار می رفت «سایت خبری بی سی ـ بخش فارسی»، «سایت خبری رادیو فردا» و حتی «رادیو امریکا به زبان فارسی» با این همه امکانات خود نسبت به آنچه که در ایران می گذرد حساس تر می بودند. آیا ارزش خبر اعتراضات هزاران نفر از مردم ما و دستگیری ده ها تن، به اندازه ارزش خبر «والنتینا یا روز عشق» هم نبود که هفته پیش دوستان در همین رادیو ها و میز گردها با آب و تاب در مورد آن صحبت کردند؟ آیا این اخبار مهم تر از فرار شهرام الجزایری و تجمع چند دانشجوی حزب الهی برای حمایت از برنامه ی هسته ای ایران و چه و چه چه نبود؟
این رفتار دو گانه را چگونه می توان توجیه کرد؟ دوستان خبرنگار سایت خبری رادیو آمریکا ـ بخش زبان فارسی اگر کمی به خود زحمت می دادند می توانستند به جای نقل قول «اعلامیه وزارت خارجه امریکا» که «نسبت به سرکوبی اقلیت های قومی ایران از سوی رژیم جمهوری اسلامی ایران از جمله اقلیت های آذری، کرد وعرب ابراز نگرانی کرده است»، خبرهای داغ تر و زنده تری را در اختیار هم میهنان قرار دهند. اتفاقا گزارشگران همین سایت ـ بخش آذربایجانی همین کار را بخوبی انجام داده اند. آنها همان روز با بیرون آمدن از استودیو گرم و نرم خود و ضمن گفتگو با تعدادی از مردم عادی در شهرهای مختلف ایران و مخابره آن به جهان، وظیفه ی خبررسانی خود را خیلی بهتر از همکاران ایرانی ما که بالطبع باید نسبت به این موضوع حساس تر می بودند، انجام داده اند!   
امید من این است که بعضی از دوستان انحصار طلبی در اطلاع رسانی را پایان بخشیده و کار خود را حرفه ای تر انجام دهند. این را از این بابت گفتم که بدانید انتظار ما بیش از اینهاست.  

No comments: