Friday, 31 January 2014

مهمترين خدمت يونسکو براي بشريت حذف ملل بادآورده خواهد بود
 
– تبريزلي باي بک
 
يونسکو به عنوان يکي از ارگانهاي فرهنگي و آموزشي سازمان ملل است در سالهاي اخير توانسته است به برخي از جعليات تاريخي پرداخته و به صورت مستقيم يا غيرمستقيم بر آنها خط بطلان بکشد. به نظر من٫ فعاليت يونسکو در زمينه به رسميت شناختن دارائيهاي ملي و تاريخي ملل و اقوام ميتواند نقش عمده اي در بيدار سازي ملل غير فارس در ايران داشته باشد. چرا که با ارائه سند و مدرک ميتوان يونسکو را با واقعيات آشنا ساخته و سپس با به ثبت رساندن يک ارزش معنوي براي يک ملت واقعي٫ تحريفات و جعليات را افشا نمود. در همين زمينه٫ به عنوان نمونه ميتوانم به برخي از آثار ملي ثبت شده اي چون تار٫ نوروز و چوگان اشاره کنم و از اهميت ثبت آنها به برخي پيروزيها نقب بزنم.
بدون ترديد ميدانيم که رژيم اشغالگر فارس بر پايه دروغ٫ دزدي و جنايت تشکيل شده و زندگي ميکند. اين رژيم تمامي دارائيهاي خود را از امپراطوري تورک قاجار که خود وامدار امپراطوريهاي تورک قبل از خود ميباشد به سرقت برده است. همه دار و ندار اين رژيم غاصب در بنيان امپراطوريهاي تورک خلاصه ميشود ولي تنها يک اصل مهم بر ان پرده کشيده است٫ نام! بله٫ نامگذاري است که توانسته است رژيم جنايتکار و غاصب فارس را به عنوان يک دولت داراي پيشينه هزاران ساله معرفي کند و صد البته نامگذاريها ميباشند که توانسته است اين رژيم بدوي را داراي تمدن نشان دهد! اگر انسان آزاد مطالعه اي کوتاه در تاريخ داشته باشد خواهد ديد که اين رژيم دغلکار نه تنها داراي ريشه نبوده٫ بلکه دشمن تمدن نيز ميباشد چرا که دهه هاي اخير را در راه نابود ساختن هويت ملي و تاريخ و تمدن ملل غير فارس و مخصوصا صاحبان اصلي اين سرزمين٫ يعني تورکهاي آذربايجاني صرف کرده است و متاسفانه در اين راه چندان ناموفق نيز نبوده است.
به يونسکو بازگرديم٫ آري٫ ثبت آثار معنوي و ملي چون تار و چوگان از سوي آذربايجان شمالي به همراه تلاشهاي آن دولت براي بازپس گيري مشاهير و آثار باستاني آذربايجان متحد از دستان دشمناني چون فارسها و ارامنه موجي از شادي در بين آذربايجانيها و صد البته موجي از فحاشي و توهين در بين جانيان و اشغالگران راه انداخته است. دولت جنايتکار ارمنستان که در خاک آذربايجان تشکيل يافته است تلاش ميکند تا آثار تاريخي آذربايجاني را جعل کرده و به اسم ارمني بشناساند٫ ولي٫ دولت آذربايجان شمالي تلاش ميکند تا جلوي اين اقدامات خائنانه را بگيرد. دولت اشغالگر فارس نيز با اينکه داراي پشتوانه هاي قوي چون بريتانيا٫ اسرائيل و آمريکا دارد (در زمينه جعل تاريخ تورکه به نفع فارسها) ولي از سوي دولت آذربايجان شمالي با چالشي نابود کننده روبرو شده است.
دولت فارس که ادعاي مالکيت بر زمين و زمان را دارد و خود را ايجاد کننده تاريخ و مجري آثار باستاني ميداند با چنان ضربه هايي مواجه شده است که شايد گيجي از آن ضربه ها به زودي رفع نخواهد شد. آن وزيران و نمايندگاني که تورک بوده ولي فارس شده اند از ضربه هاي وارده آنچنان گيج شده اند که دهان بازکرده و چشم بسته به ريشه و آبا و اجداد خود فحش و ناسزا ميبارانند! و در اين ميان است که ميبينيم تلاشها٫ هزينه گذاريها٫ لابيگريها و ارائه اسناد تاريخي و انکار ناپذير از سوي دولت آذربايجان شمالي چنان بلايي بر سر شوونيسم فارس آورده است که به يقين ميتوان آنها را در زمره ضربه هاي نابود کننده بند و بساط شوونيسم ارتجاعي فارس قرار داد. آذربايجان شمالي در اين راه همسو با حرکت ملي آذربايجان جنوبي تلاش دارد تا هويت جعلي و پرده هاي افکنده شده بر تاريخ و تمدن تورکهاي آذربايجاني را از بين برده و واقعيت را به صورت قاطعانه در سطح بين المللي به ثبت برساند.
ثبت نوروز در يونسکو را به اين علت مهم ميدانم که در آن نام آذربايجان (شمالي)٫ قراقستان و تورکيه در آن قرار گرفته و از کشورهاي مراجعه کننده ميباشند. چرا؟ چون فارسها با سواستفاده از نام نوروز تلاش ميکردند تا آن روز را مختص ايران (به معني فارسها)٫ افغانستان٫ تاجيکستان و اکراد معرفي کنند. ولي آذربايجان و تورکيه توانستند اين جعل تاريخي را مانع شده و حتي از آورده شدن اسم پرشيا در مراجعه به يونسکو نيز ممانعت به عمل آورند. با اينحال٫ فارسهاي جاعل هنوز هم به دروغ ميگويند که يونسکو نوروز را به عنوان يک روز ملي از تاريخ پرشيا به ثبت رسانده است!
ثبت تار در يونسکو را به اين علت مهم ميدانم که دنيا معترف است که تار مادر سازهاي زهي ميباشد. تار با اسمي تورکي و تاريخي تورکي توانسته است الهام بخش موسيقيدانان باستاني و مدرن قرار گرفته و زمينه ساز ايجاد سازهايي چون گيتار و سيتار گردد. همين افتخار ملي است که دست شوونيسم فارس را از موسيقي آذربايجاني دور نگهميدارد.
و ثبت چوگان در يونسکو را به اين علت مهم ميدانم که دولت آذربايجان شمالي توانسته است به يک تير چند هدف را بزند. نخست اينکه دست ارامنه جنايتکار را از قاراباغ (قره باغ) قطع کند و ادعاهاي واهي آنها را رد کند. دوم اينکه بازي پولو غربيها را نيز زيرمجموعه اي از بازي چوگان آذربايجاني معرفي نمايد. و سوم اينکه با اسم بردن از آذربايجان و برخي شهرهاي مهم آن٫ نقش عمده اي در نشان دادن اتحاد تاريخي بين آذربايجان شمالي و جنوبي بازي نمايد که همين امر نيز شوونيسم فارس را به هراس افکنده است. هرچند در مراجعه اصلي به يونسکو اسمي از آذربايجان جنوبي برده نشده است٫ ولي در مصاحبه ها و مذاکرات برگزار شده به اين واقعيات اشاره شده است. ثبت چوگان آنچنان دهان ارامنه و فارسها تلخ کرد که اين دو دولت جاني و اشغالگر به ناسزاگويي و تهديد متوسل شدند. ولي٫ نتيجه اين حماقتها اين شد که نماينده ايران حتي درخواست حذف درخواست دولت خود از يونسکو را مبني بر عدم ثبت چوگان به اسم آذربايجان را ارائه دهد. (نامه اعتراضي نماينده ايران به يونسکو حذف شده است!). البته ناگفته نماند که چوگان قاراباغ از سوي آذربايجان شمالي مرکزيت داشته است ولي عمده بودن مسئله ميتواند زمينه هاي بهره مند شدن از منافع آنرا ايجاد نمايد.
با اينکه شخصا با اقدامات ضدملي دولت آذربايجان شمالي مخالف بوده و از تحريفهاي تاريخي و دزديهاي کلان توسط سردمداران حکومت خودخوانده اليئو احساس نفرت ميکنم٫ ولي٫ نبايد گامهاي کم تعداد٫ کوتاه و گاها لرزان اين حکومت نوپا را با توجه به تحت محاصره و مستعمره بودن آن کشور از سوي دول استعمارگر و جنايتکار ناديده گرفت. به همين علت نيز فعاليتهاي حکومت اليئو در زمينه ثبت دارائيهاي معنوي و فرهنگي ملي را گامي مثبت تلقي کرده و آروزي ادامه آنها را به شرط گسترده شدنشان در مرزهاي تاريخي آذربايجان واحد دارم.
سالروز تشکيل و سقوط حکومت ملي آذربايجان جنوبي ميباشد٫ پيروزيهاي اخير را به مردم خود تبريک ميگويم.
همراه هم و مسلح به سلاحهاي لازمه ميجنگيم
تبريزلي باي بک
۱۱/۱۲/۲۰۱۳

No comments: