Wednesday 4 April 2012



 

تجزیە ( استقلال ) طلبی یعنی میهن پرستی

هادی صوفی زاده

 برگرفتہ از : ايران گلوبال
ادامە مباحث با عایشە محمدی در ارتباط با آقای احسان هوشمند
یک توضیح: در یک هفتە اخیر بحثی میان بندە و فردی بانام مستعار عایشە محمدی کە بە احتمال زیاد از گردانندگان حلقە سایت جرس می باشد در گرفت. بعداز نوشتن کامنتی بر اولین نوشتە ایشان پیرامون بازداشت آقای احسان هوشمند و دعوت از ایشان برای بحث، ایشان در پاسخ از گشودن بحث مورد نظر سخن بمیان آورد. در این راستا بندە مطلبی را تحت عنوان " دفاع پیدا و پنهان از آقای هوشمند " بە جرس ارسال نمودم کە مطلب یاد شدە ابتدا در ستون قلم سایت جرس انتشار و در مدت زمان کمی آنرا بە ستون "جهت اطلاع " منتقل کە ستون یاد شدە مختص مقالات برگرفتە از سایتهای دیگر است. یک روز بعد سایت مذکور مطلبی دیگری را از عایشە تحت عنوان " رویکرد «هوشمند» به مسئله اقلیت ها در ایران " کە نقدی بر مطلب من بودە درج نمودو اما اینک از ادامە بحث و درج مطلب تازە بندە امتناع می ورزد. سردبیر جرس در ایمایلی بە بندە دلیل عدم انتشار آنرا حساسیت موضوع و مناقشه برانگیز بودن آن اعلام نمودە است. در حالیکە محتوای این مطلب هم ادامە همان مطلب اولی و با همان ادبیات و روش اولی نگاشتە شدەاست . حال این تصور برای من ایجاد شدە کە روش برگزیدە آنان در درج مقالە اول بندە نە از روی اعتقاد آنان بە بحثی آزاد و بی پردە، بلکە بیشتر برای بهرەبرداری سیاسی از مطلب بندە و توجە مقامات قضایی بە این امر کە تجزیە طلبان آنگونە در مورد آقای هوشمند و همفکرانش می اندیشند و ایشان باید در جبهە جنگ علیە تجزیە طلبان باشد نە زندان. امیدوارم برخورد تاکتیکی آنان موجب آزادی آقای هوشمند را فراهم نماید اما خودداری از ادامە بحث پیشنهادی خودشان نمی تواند مباحث مناقشە برانگیز ملی را متوقف نماید. آنچە در زیر می آید ادامە بحث صریح در مورد مسئلە ملی و بە بهانە بازداشت آقای هوشمند می باشد.
هادی صوفی زادە
بدنبال انتشار یادداشت اینجانب تحت عنوان دفاع پیدا و پنهان از آقای احسان هوشمند کە بە بررسی حمایت هدفمند فارسها ( منظور جامعە روشنفکری خارج از حاکمیت مخلوطی از مذهبی ها و غیر مذهبی ها ) از آقای هوشمند و تعقیب اینکە آیا اینگونە پیگیریها با روحیە انسان دوستی مرکز گرایان گرە خوردە یا تنها بخاطر مسیری کە آقای هوشمند در انکار هویت ملی خود انتخاب نمودە توجە داشتە است. در این میان خانم عایشە محمدی نقدی را بر رویکرد بندە در سایت جرس نوشتە و این مطلب هم ادامە دیالوگ با ایشان میباشد.
نگاهی اجمالی بە توجە فارسها بە قضیە هوشمند در مقایسە با بی توجهی شان نسبت بە دیگر فعالین فرهنگی ـ اجتماعی ملتهای تحت ستم روشی بوضوح نشاندهندە نگاە متناقض آنها بە انسانها و احساس مسئولیت از دریچە تنگ پان ایرانیستی کە لازمە برخورد با آن را ایجاب نمود. زیرا خیلی بندرت دیدە شدە کە مرکزگرایان نسبت بە ظلم و ستم علیە دیگر ملل ایران حرکتی انسانی از خود نشان دادە باشند. برای نمونە اعدام یعقوب مهرنهاد وبلاگ نویس بلوچ، بی تفاوتی نسبت بە دستگیری چند ماهە آقای آقای یوسف عزیزی بنی طرف ، فراتر از سکوت هم نسبت بە اعدام فلەای جوانان عرب ، گستاخی برخی تمامیت خواهان فارس زبان ( نجات بهرامی ) در تهدید بە اخراج عربها از خاک ایران، در کوردستان نیز مصداق بارز این دوگانگی در رفتار فارس زبانها بی تفاوتی نسبت بە وضعیت آقای محمد صدیق کبودوند مسئول دربند سازمان حقوق بشر کوردستان و همچنین دهها زندانی سیاسی دیگر کە بسیاری از آنان در معرض حکم اعدام قرار دارند. اینها تنها نمونەهای کوچکی است کە نشان می دهد از نظر فارسها فرق نمی کند یوسف عزیزی نویسندە با قلم خود از رنجی کە بر عربها در ایران می رود بنویسد، یا محمد صدیق کبودوند کە در چارچوب اعلامیە جهانی حقوق بشر فعالیت می کند یا افردی کە بە گفتە آنان تجزیە طلب است و یا قیام مسلحانە انجام دادە است، از دید عموم فارسها تجزیەطلبان جرمشان اعدام است. این حکم سالهاست صادر شدە و اکثرا" بر آن پای می فشارند . این رویکرد غیر اخلاقی بە اندازەای برجستە است کە همانگونە آقای احمد قابل در جایی نوشتە بود خود قانون اساسی نیز از دید حاکمان براندازانە تلقی می شود، از دید پان ایرانیستها نیز هر گونە فعالیت حقوق بشری و فرهنگی و تاریخی و یا روشنگری تجزیەطلبانە محسوب می شود و جرم تجزیە طلبی هم از قبل تعریف شدەاست.
بیهودە نبود کە بدنبال مطلب صریح بندە مندرج در سایت جرس فعالان فارس زبان کە پژوهشهای قومی! آقای هوشمند بە نوشداری برای آنها درآمدە و از شیرە پژوهشهای ایشآن بە حفظ چهار چوب جغرافیایی ایران می نگرند، نوشتە مرا دستاویزی برای غوغا سالاری قرار دادە تا در نامە ای بە رئیس قوە قضائیە عنوان نمایند کە با زندانی نمودن هوشمند عرصە برای براندازان و تجزیەطلبان فراهم شدەاست !!.این عدە از فرط تابوی حفظ تمامیت ارضی ایران آنچنان بە آقای هوشمند چسپیدەاند کە دکتر سعید مدنی را کە از برجستەترین کارشناسان آسیب شناسهای اجتماعی ایران است فراموش نمودەاند.
نکتە دیگری کە مهم بنظر می آید، با طرح صریح موضع بندە فردی با نام مستعار عایشە محمدی و برخی از کامنت نویسان بی نام و نشان با شیوەهای گوناگون بە تفسیر مواضع بندە پرداختە و ایدە مرا زبان خشونت و زادەی خشونت، بیگانە با فرهنگ سیاسی در ایران، تجزیە طلبانە، فاقد اندیشە و استدلال و هر آنچە را کە باب میل است بە من نسبت دادەاند، اما حقیقت قضیە این است کە بندە سالهاست از فرهنگ دروغ و ریا و تملق گویی ایرانی فاصلە گرفتە و با صراحت سخن خود را بیان می دارم، و الگوی فرهنگ و ادبیات سیاسی مورد نظر آنان کە از نوع سید محمد خاتمی می باشد را برای خود بمنزلە مرگ تلقی می نمایم.
بطور مختصر مواردی در محتوای مطلب عایشە بچشم می خورد کە نیاز بە شکافتن دارد و همانگونە کە ایشان قول دادە دیدگاههای مرا در جرس منعکس نماید چند مورد کلیدی در نوشتە عایشە همچون رویکرد خشونت طلبانە، رویکرد اصلاح طلبانە، رویکرد تجزیە طلبانە، فارس نە دشمن بلکە مخاطب ، مفهوم قوم و ملت را باز نمودە و این موارد را بە بحث و دیالوگ می گذاریم.
اول: زبان خشونت. عایشە محمدی زبان مرا زبان خشونت می داند و می نویسد کە " رویکرد صوفی زاده، امروزی نیست و زاده ی خشونت دیروزی است و مگر از خشونت، جز خشونت می زاید ". در مطلب قبلی اشارەای بە خشونت در فرهنگ و تاریخ ایرانیها داشتم و اساسا منظور من از خشونت آن نیست کە حکومتگران و پادشاهان از پادشاهان صفوی و قاجار گرفتە تا پهلویها و خمینی و خامنەای انجام دادە اند بلکە آنچە در بطن جامعە شیعی ایرانی ریشە دوانیدە و در مخ ضعیف ترین لایە اجتماعی آنان جای دارد. یهودی کشی، باب کشی، بهایی ستیزی، عرب ستیزی ، کورد کشی و دین ستیزی از موارد آشکار ستیز فارس زبانان با آنها ست این ستیز با الهام از مذهب شیعی بە فرهنگ غالب آنان در آمدە است. بقول خانم دلارام مشهوری نویسندە کتاب رگ تاک مذهب شیعە شورەزاریست کە هیچ بذر دگر اندیشی در آن نمی روید.
حال اگر باکگراوند فکری بندە زادەی خشونت دیروزیست ( کە ظاهرا اشارە ایشان بە مبارزە مسلحانە دهە شصت در کوردستان است )، علت چیست کە از دل حکومت مردمی میر حسین موسوی در دهە اول و کابینە کارگزار آقای رفسنجانی ـ مدعی عمیق ترین دموکراسی در ایران و نبود حتی یک زندانی سیاسی در ایران ( در مصاحبە با خبرنگاران ) ـ و جامعە مدنی آقای خاتمی کە تعلق فکری و روحی و تشکیلاتی همە سبزها بە آنان سە دستە است، حکومت خشونت طلب دکتر محمود احمدی نژاد زائیدە شد؟ و یا برعکس اگر آقای میر حسین موسوی بجای دکتر احمدی نژاد در انتخابات سال ٨٨ بە تخت ریاست جمهوری می نشست چگونە می شد تفسیر نمود کە از خشونت احمدی نژاد بە دموکراسی موسوی رسیدەایم؟ آنچە خندە آور بود عایشە ادعایی را کە بندە در مورد جامعە فارس زبان داشتە و دارم ایشان بە من نسبت می دهد.
اگر بە اصل موضوع برگردیم و بحث را کوتاە نمائیم در کجای دنیا می توان پیشنهاد زمینە سازی برای رفراندوم را مثل آنچە در ایالت کبک کانادا، سودان جنوبی، آچەها در اندونزی و ... ترویج خشونت نامید؟ چە شد بحث رفراندوم در کوردستان، عربستان، آذربایجان و بلوچستان و ترکمنستان ترویج خشونت تلقی می گردد. اگر قرار باشد گفتمان اصلاح طلبانە بر گفتمان خشونت طلبانە مقدم گردد مگر نباید از پروژەای کە از طرف ملیتها ارائە شود مورد بحث قرار گیرد؟.
زبان مسالمت آمیز.:دوم
عایشە هر چند فراموش نمودە کە در مطلب قبلیش ادعا نمودە هوشمند اهل سیاست نبودە و نیست اما در مطلب بعدیش از رویکرد مسالمت آمیز سخن بە میان آوردە و می نویسد هوشمند با تاسی از شکست پیاپی کوردها رویکردی جدید در پیش گرفتەاست ! با این وجود ایشان مشخص ننمودە کە رویکرد اصلاح طلبانە آقای هوشمند شامل چە می شود؟ اصلاح چە چیزی؟ کدام رویکرد شکست خوردە را ایشان پشت سر نهادە تا بە رویکرد امروزی رسیدە است؟ و مهمتر اینکە آقای هوشمند چە رویکرد نوینی را آغاز نمودە کە برای میلیونها کورد قابل درک نیست اما برای تمام فارس زبانان قابل درک است؟
بهر حال مسئلە اصلاح طلبی موضوعی جداگانە اما گفتمان ملی گفتمان اصلاح طلبی نیست. ملتها در ایران پروژەهای مشخصی برای کسب حقوق و هویت سیاسی خود از خودمختاری، فدرالی و یا استقلال برای خود دارند، این پروژەها توافقی است و نیاز بە بحث دارد اما نمی توان برای جلوگیری از پروژەهای مورد نظر ملل بە انکار اصل ملتها پرداخت، آنچە کە آقای هوشمند در پی آن بودەاست ، با این وجود کسی بە گفتمان اصلاح طلبی آقای هوشمند خردە نگرفتە و بر خلاف نظر عایشە در جایی دیدە نشدە کە آقای هوشمند زورمداران را سر جای خود نشاندە باشد و متاسفانە تمام تلاشش این بودە کە محرومین را بە حاشیە تر براند. نگاهی بە آخرین مصاحبە دکتر جلال جلالی زادە نمایندە اصلاح طلب مجلس، ماهیت واقعی اصلاح طلبان با قضیە ملتها در ایران را بخوبی نشان می دهد. آقای هوشمند هم زمانی می توانست اصلاح طلب معرفی شود کە بجای کتمان هویت ملی ملتها ، حداقل از امکان آموزش بە زبان مادری و اجرای مواد مندرج در قانون اساسی پای فشارد و نگاە خود را متوجە حاکمیت کە اهمیتی برای قانون اساسی خود هم قائل نیست نماید نە بە تخطئە خواستە ملی ملتهای تحت ستم روی آورد.
عایشە آنگونە وانمود نمودە کە جریان سبز جریانی اصلاحی اهل گفتگو و مدارا و چارە تمام مشکلات پیش آنهاست. اما اساسا" بی اعتمادی و بی توجهی ملتهای تحت ستم ایران نسبت بە جنبش سبز کمتر از بی اعتمادی بە جناح اصولگرا نیست. نا شفافی این طیف نسبت بە مسئلە ادیان و ملتها قابل بحث نیست. و تصور اینکە اختصاص یک شمارە ویژەنامە کلمە ( سایت کلمە ) بە زبان کوردی همانند همان عوام فریبی است کە احمدی نژاد در سفر بە کوردستان لباس کوردی می پوشد.
سوم : رویکرد تجزیە طلبانە. سالهاست کە واژە تجزیە طلب و وطن فروش بە ادبیات فارسها و توجیهی برای سرکوب ملتهای تحت ستم بکار رفتەاست. مناسب می دانم یادآوری نمایم محمد رضا شاە هم مدام شاهکارهای خود را آنگونە می دانست کە تنها اوست کە نگذاشتە ایران ایرانستان شود و یا صدام حسین در عراق در زیر لوای مبارزە باتجزیە کسور کوردها را قتل و عام می نمود
گرچە بندە نافی تجزیە ایران بعنوان راە رهایی ملل نیستم اما بیان دقیق این این قضیە اینگونە معقول بنظر می رسد کە بجای واژە تجزیە طلبانە از واژە استقلال طلبانە استفادە شود. من با تمام وجود بە این حقیقت رسیدەام کە راە نجات ملتها در ایران از استقلال می گذرد. و حتی فارسها زمانی معنی دموکراسی را خواهند فهمید کە ایران تجزیە شود. برخلاف نظر ایرانگرایان کە تجزیە طلبی را معادل وطن فروشی می دانند از نظر منطق یک استقلال طلب یک میهن پرست واقعی می باشد، چون میهن خود را دوست دارد و بە استقلال خاکش می اندیشد. احمد فعال هم در باب استقلال می نویسد " استقلال یکی از بزرگترین فضائل انسان، و عدم استقلال نقض این فضیلت بزرگ است " برخلاف یک فارس کە چشم طمع بە خاک عرب و آذری و بلوچ و دیگران دارد یک استقلال طلب چشمداشتی بە آنچە سرزمین دیگران است، ندارد و تنها بە حوزە جغرافیایی خودش می اندیشد.
چهارم : دشمن فارس. عایشە با توجە بە نگرش بندە نسبت بە آقای حمید رضا جلایی پور نوشتە در رویکرد من یک فارس بجای مخاطب دشمن تلقی می شود. گرچە برای همگان ثابت گردیدە کە مشکل ملتها تنها با حکومت مرکزی نیست و ملت فارس هم منافع خود را در دیکتاتوری مرکزی می جوید، می توان گفت بذر دشمنی را روشنفکران و مدعیان فارس زبان چیدەاند. انتظار اینکە با چشم مخاطب بە حمید رضا جلایی پور نگریستە شود از دید من وجود ندارد زیرا ایشان و دهها مدعی اصلاح طلبی پایە گذار دشمنی میان کورد و فارس هستند، همانگونە کە دستغیبها، شهبازیها و صانعیها پایەگذاران دشمنی با بهاییان بعداز انقلاب محسوب می شوند . حمید رضا جلایی پور نیز کسی بودە کە دهها جوان را در مهاباد اعدام نمودە است و این جنایت بە آسانی در اذهان عموم ملت کورد زدودە نخواهد شد و تنها در یک دادگاە صالح می توان بە آن خاتمە داد. در اکثر کشورها همینطور است، برای نمونە حدود پنجاە سال قبل یکی از فرماندهان نظامی ترکیە ٣٥ کورد را در کوردستان بە قتل رساند اینک بعداز قریب بە ٥٠ سال کە قاتل کوردها روزهای آخر عمر خود را می گذراند پروندە این جنایت بە جریان افتادە است. از نگاهی دیگر وقتیکە خانم فاطمە شمس عروس آقای جلایی پور در اعتراض بە دستگیری شوهرش آقای محمد رضا جلایی پور و آنچە بر ایشان در زندان می گذرد بە صدا در آمدە بود ، چرا باید از آنچە پدر شوهرش بر جوانان کورد آوردە بود چشم بست، آیا می شود از در دوستی با همچون جانیانی سخن بمیان آورد. در واقع نمی توان سرکوب دهها سالە را کە بە شکاف میان جامعە فارس زبان با آذری، کورد ، عرب و بلوچ انجامیدە را سوء تفاهم دانست. کانون مبارزە با عرب ستیزی در ایران اساسا متوجە فارس زبانهاست تا حکومت و یک کورد، آذری، بلوچ و یا ترکمن بە یک عرب نە اینکە توهین نمی کند بلکە نگاهی انسانی بە آنان دارد و حتی اینکە صدام چە بر سر کوردها در عراق آوردە دلیلی برای دشمنی کوردها با عربها نبودە و نیست اما یک فارس بە آسانی بە کرامت و تاریخ و زبان هر چە عرب است توهین می کند و کینەهای هزارو چهارصد سالە را علیە آنان بکار می گیرد.و در برابر موج فارسیزە کردن عربستان همسو با حکومت فعال می باشند.
مورد دیگری کە عایشە بی انصافانە بە بحث گذاشتە مقایسە حزب مشارکت با حزب دموکرات کوردستان ایران و یا مقایسە شادروان قاسملو با محسن میردامادی است کە قیاس مع الفارق است. تفاوت میان قاسملو با میردامادی مانند تفاوت میان عقاب و کلاغ سیاە شعر پوشکین است. میردامادی سی سال است کە از فرهنگ جمهوری اسلامی ارتزاق می کند، چگونە ممکن است آن را با شادروان قاسملو مقایسە نمود. ایشان بدون توجە بە سابقە مشارکتیها و اینکە در دهە اول انقلاب آنان همە کارە مملکت بودند، انحلال حزب دموکرات کوردستان ایران را در آن دوران همانند انحلال جبهە مشارکت می داند کە در این اواخر اتفاق افتادە است. در حالیکە جنگ علیە حزب دموکرات کوردستان و منحل نمودن این حزب از جانب همین مشارکتیها صورت گرفت و بسیار بی انصافیست کە شادروان قاسملو را با میردامادی و امثالهم مقایسە نمود زیرا منش و روش سیاسی میردامادی برای دکتور قاسملو و پیروانش بە مثابە مرگ بود. اینها پاسدارانی بودند کە در دهە اول انقلاب پایەهای استبداد دینی را بنا نهادند و اما قاسملو از اولین روزها حاضر بە پذیرش دیکتاتوری اسلامی نبود، موردی کە آقای هوشمند با ارائە آمار جعلی سعی نمودە این تاریخ زرین قاسملو و پیروانش را کریە نماید و بگوید کە مردم کوردستان در رفراندوم جمهوری اسلامی مشارکت داشتە اند. بطور مختصر نمی شود کاراکتر دکتر قاسملو را با پیروان جبهە مشآرکت و یا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مقایسە نمود.
در بهترین حالت آنچە می شود میردامادی و رمضانزادەها و هوشمندها را با آن مقایسە نمود ، کشیش آلمانی مارتین نیولر هست کە از حامیان اولیه هیتلر بود و بعدها مخالفش شد و چند سال را تا پایان حکومت نازی ها زندانی بود. او می گوید: "اول آمدند سراغ کمونیست ها، من اعتراض نکردم، چون کمونیست نبودم. بعد رفتند سراغ اتحادیه کارگری، من اعتراض نکردم، چون عضو آن گروه نبودم. بعد سراغ یهودیان رفتند و بیرحمانه آنان را کشتند، من اعتراض نکردم، چون یهودی نبودم. بعد آخر آمدند سراغ من، کسی نمانده بود که اعتراض کند. ( بنقل از احمد میری )
تردید عایشە از آرزوی من برای آزاد بودن هوشمند همان اندازە بی معنیست کە در مورد دیگر رویکردهای من دارد. زیرا من بهتر از ایشان بە شرایط زندانهای رژیم آگاهم و بقول معروف اگر درد ستم ملی را تنها ملت ستم شوندە درک می نماید، درد زندان را هم تنها کسانی کە زندانی بودەاند درک می نمایند. خارج از این دوست دارم آقای هوشمند آزاد و سالم و زندە بماند و در فرادی ایران و کوردستان و نبود ترس از تعقیب ماموران امنیتی ، امکان دسترسی بە آرشیوهای منحصر بفرد کە ایشان داشتە برای دیگران هم فراهم شود وهمچنانکە اشارە شد در فضایی آزاد و بدون تعقیب امنیتی بە مناظرە دو طرفە با ایشآن پرداخت و بە رویکرد یکطرفە ایشان در مورد ملتها خاتمە دادە شود.
قضاوت عایشە نسبت بە افکار بندە و تقسیم آن بە شکست و توسل بە تئوری توطئە ، اگرچە قسمت اول آن قبول اما قسمت دوم ایشان درست مشابە همان اتهاماتی است کە این روزها حسین شریعتمداری و سایتهای رجانیو ز و بولتن نیوز متوجە جریان سبز می نمایند. چراکە اولا اندیشە بندە بر مسائل یکصد سال اخیر ایران و شکستهای پیاپی ، مرا بە یک بازخوانی جدی در جامعە ایران وا داشتە است و مرا بە این نتیجە رساندە کە تنها راە رسیدن بە آزادی در ایران تجزیە ایران و استقلال ملل است اما تئوری توطئە را نمی دانم چگونە در خود بیابم..
ایشان می گوید چرا باید قوم کورد را ملت نامید!! در حالیکە باید پرسید کە چگونە بخود اجازە می دهد یک ملت را قوم بنامد؟. مشکل اینگونە افراد و افرادی نظیر هوشمند در این است کە ابتدا ملت را بە قوم و قوم را بە قبیلە تبدیل نمایند تا وجە عقب افتادەای بە آن ببخشند. برای مثال آقای هوشمند نیز در تعاریف خود از قوم آنگونە عنوان می نماید کە قوم همان واژەایست کە بهنگام پخش آگاهی تسلیت در مراسم سوگواری از اقوام یاد می شود. این عدە گرچە با مسائل و تحولات جهانی آشنا هستند و می دانند کە در عراق کورد یک ملت تعریف می شود ویا ملت آذربایجان شمالی در سازمان ملل نمایندە دارد و وجود بیش از ٢٠ کشور عربی در سازمان ملل قبیلە خواندە نمی شوند تنها در ایران با این واقعیتها مشکل دارند.
بازگشت بە اصل عایشە محمدی در آنجا عیان می گردد کە ایشان هرگونە دیالوگ و ارادە برای کسب حقوق ملی را ملت سازی می نامد وصد البتە واقعیت ملتها را نمی بیند. و با توجە بە اینکە چون کوردها در عراق علیرغم برخورداری از یک ایالت فدرال بە زیادە خواهی پرداختە و بە استقلال می اندیشند، و نتیجە می گیرد کە تنها راە همان روش آزمودە شدەاست. و در اینجاست کە ایشان تئوری توطئە را برای خود ایجاد نمودە و درست آنچە بە من نسبت می دهد در افکار خود بطور ناخود آگاە می پروراند.

2 comments:

Kambar Baloch said...

بلوچستــان ءِ پليـــں شهيــدان ءَ
هـــزاراں ســـلام

http://www.baluchistan47.blogspot.com/2012/04/blog-post.html

اسقلال برای کوردستان said...

ارزش 850 میلیون دلاری ذخایر طلای تازه کشف شده در ایران
خبرگزاری فارس: با کشف ۳ معدن جدید طلا با ذخیره ۱۶ تنی در استان کردستان،‌ ارزش ذخایر معادن طلای ایران 850میلیون دلار افزایش یافت.


به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، در حال حاضر قیمت هر اونس طلا در بازارهای جهانی حدود ۱۶۵۵ دلار است که با توجه به اینکه هر اونس طلا معادل ۳۱.۱ گرم است، ارزش ۱۶ تن طلای کشف شده حدود ۸۵۰ میلیون دلار برآورد می‌شود.

بهروز برنا معاون امور اکتشاف سازمان زمین‌شناسی امروز از کشف 3 ذخیره طلای خالص با ذخیره قطعی 16 تن در استان کردستان خبر داد و به فارس گفت: 3 ذخیره جدید طلای خالص با ذخیره قطعی 16 تن در شهرستان سقز استان کردستان شناسایی و گواهی کشف این ذخایر صادر شده است.

به گفته وی با کشف این 3 معدن جدید طلا، میزان ذخایر معادن طلای کشور به 320 تن می‌رسد.

برنا تصریح کرد: کار بهره‌برداری از این ذخایر طلا با برگزاری مزایده طی سال جاری به بخش خصوصی واگذار خواهد شد

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910123000904