Wednesday 4 April 2012

نگاهی بدو نوشته در مورد مسائل ملی


1-" سود وزیان تجزیه ایران"انصافعلی هدایت 2-"فرارخونین یا ماندن دردناک وسخت"اژدربهنام من دراین نوشته آقای اژدربهنام راخطاب قرارداده ام. باسلام وتشکرازآقای اژدربهنام ،که مسئولانه سعی وکوشش میکنید مشترکآ برای مشکل ملی راه حلی بیابیم.منهم مثل شما طرفدار نیروی پنجمی (طرفداران حقوق بشر ودموکراسی و...) هستم که شما تقسیم بندی نمودید وهمزمان من طرفدارفدرالیسم ملی ام که روشنفکران جامعه فارس زبان باتحقیر آنرا "فدرالیسم قومی!"مینامند.
جناب بهنام،نوشته آقای انصافعلی هدایت نشان میدهد که باحادشدن مبارزه ملل مختلف غیرفارس زبان باحاکمیت فارسی/اسلامی،متاسفانه هرروز ازتعدادطرفداران فدرالیسم ملی کاسته شده وبتعدادطرفداران جدائی و استقلال افزوده میشود. همانطریکه آقای بهنام خود بیان میکنید امروزه حتی رادیکال ترین پان فارس ها نیزمشکلات ملی(گرچه با تحقیر قومی مینامند) را قبول میکنند و اگر تا دیروز بیان میکردند در ایران خبری نیست وگویا چند روشنفکرتجزیه طلب خارج نشین این مسائل راعمده میکنند و...انشااله که گربه است و...ولی اعدامهای مبارزین ملی دربی آبروترنموده استان اهواز و کردستان و بلوچستان و وجود بیشمار زندانی سیاسی غیرفارس زبانان بخاطرمساله فرهنگی وزبانی این مدعیان روشنفکرجامعه فارس زبان رابی آبروترنموده است.
جناب بهنام من حتی روشنفکران طرفدار دموکراسی وحقوق بشر و...رابحال خودمیگذارم وازروشنفکران ومبارزین چپ طرفدار برابری وعدالت اجتماعی میگویم که چه بسا تحصیلاتی درامورسیاسی واجتماعی دارند وبعنوان استاددانشگاه وجامعه شناس ولی درواقع" دلقک سیاسی همیشه درصحنه" درتلویزونهای مختلف پزدموکراسی وبرابری میدهند ولی زمانیکه نوبت برابری زبانها میشود میگویندتمام زبانها وفرهنگها برابرند ولی زبان فارسی برابر تراز همه زبانهاست!!! و باین خاطرباید زبان مشترک باشد!!! امیدوارم متوجه عمق نادانی این علما شده باشید که چگونه همه زبانها برابرند ولی یکی مقام ویژه ومنحصربخودمیگیرد! با بیان جمله فوق،من معتقدم که پایه واساس مشکل و مناقشات ملی که روزبروز شدیدتر میشود، و جو تحمیلی و اجباری زبان فارسی است، زیرا اکثریت 60-70درصدی مردم غیرفارس زبان ایران( نطق وزیرآموزش وپرورش درروزبازگشائی مدارس)نمیتوانند زبان اقلیت کوچک فارس زبان را بعنوان زبان رابط(که بغلط مشترک گفته میشود)قبول کنند و تا زمانیکه روشنفکران بیسواد پرمدعی جامعه فارس زبان این واقعیت را نپذیرند خطرتجزیه کماکان وجودخواهدداشت. بگذارمرامتهم بدشمنی بازبان فارسی نمایند!کسانیکه در90 سال گذشته ازقدغن کردن زبانهای غیرفارسی باسکوت خود پشتیبانان رژیمهای ترکتبار ولی ترک ستیزپهلوی وجمهوری فارسی/اسلامی بوده اند،اتهامات غیرمنطقی شان اثری نداردزیرااینهاوهمنظرانشان بخاطرمهروعلاقه بزبان مادری من، آنراقدغن نموده اند!
تنی چند ازاین علمای بی سوادجامعه شناس وصحنه گردانان اطاقهای پالتاکی وتلویزیوتی میگویند: ازشرق چین ومغولستان وترکمنستان،افغانستان وخراسان وآذربایجان وترکیه وبلغارسان و رومانی تا قلب اروپا گویا زبان شیرین فارسی رواج داشته است! وحتی زبان شیرین فارسی زبان دربارسلاطین عثمانی بوده است ! گیریم بفرض محال چنین باشدچون فرض محال محال نیست.و این موضوع خیالی وباطل ومجعول را معیاربرتری زبان فارسی نسبت بزبانهای موجود از جمله ترکی آذربایجانی قلمدادمیکنند. حالا که تمام این کشورهای یادشده ازچین شرقی تا مرکز اروپا،رومانی و بلغارستان که زبان ترکی یازبان اکثریت مردم این ممالک بوده وهست ویازبان اقلیت مردمان این کشورهاست،آیادلیلی بربرتری زبان ترکی است ؟بهیچوجه ،همانطوریکه انسانها برابرند زبانهایشان نیزباید برابرباشد.ولی این موضوع نشان میدهد که زبان ترکی درچندین کشوردرحال فعلی وجودداردوحدود250 میلیون زبان مادریشان ترکی است درمقابل 30تاچهل میلیون نفر درسه کشورطاعون زده فرهنگی تاجیکستان وایران وافغانستان. من ازآندسته ازنادوستان ونارفقیان که امروزه آموزش زبانهای مادری راقبول کرده اندولی کماکان ازآموزس بزبان مادری میترسندکاری ندارم ولی شما جناب بهنام عزیز که ماندن سخت ودردناک راتجویز مینمائید،چند نفر از نزدیکان خود را میشناسیدکه برابری صددرصد زبانها را قبول کنند؟ لطفآ از کسانیکه خود را دموکرات وبرابری طلب مینامند بپرسید که: احساس یک کودک 6-7ساله غیرفارس زبان درکنارکودک فارس زبان در اول شروع مدرسه بزبان فارسی(زبان مادری فارس زبان) چگونه است؟آیا تبعیض ونابرابری زبانی و فرهنگی ازهمین جاشروع نمیشود؟ وچگونه میتوان این نابرابری وتبعیض را از بین برد؟ برای ازبین بردن این تبعیض که علت والعلل تمام مشکلات ملی،زبانی-فرهنگی است یک راه بیش موجود نیست وآن انتخاب یک زبا ن رابط(مشترک!)که زبان مادری هیچکس نباشد وهمه درکاربردآن یکسان باشند تا کسی را بر دیگری رجحان و برتری نباشد و از آنجا که انگلیسی چه بخواهیم وچه نخواهیم زبان علوم و ارتباطات است،انتخاب زبان انگلیسی بعنوان زبان رابط ممالک فدرال ایران دموکراتیک آینده بهترین راه حل ممکن است. نگاهی کوتاه به جداشدن متمدنانه سوئد ونروژ(البته آمادگی نظامی درمرزها بوده ولی هرگززدوخوردی روی نداده) دراوایل قرن گذشته،جدائی پاکستان شرقی وغربی ازهند،جدائی بنگال بعنوان پاکستان شرقی از پاکستان،وجنگهای داخلی یوگسلاوی سابق و نیز جدائی سلوواکی از چک نشان میدهد که برخلاف نظرمن و شما در مضرات وبدیهای استقلال ،هیچکدام ازکشورهای استقلال یافته نباخته اند! اگردرسوئد تشریف دارید،حتمآ میدانید که وضع نروژ از هرنظر مخصوصآ اقتصادی بسی بهتر از سوئد هست.این وضع برای نروژی هابهتراست یا میماندندوبعنوان انسانهای درجه دوم مورد تمسخرسوئدی ها میشدند؟
درمورد زبان وموضوع اتنیک وملی مطالبی راکه قبلآ دراین سایت نوشتم خدمتتان دوباره مینویسم.
1- درکشورهائیکه اکثریت بیش از70-80درصدمردم بیک زبان تکلم کنند،مثل کشورهای تک زبانی (منولنگویج) بوده وزبان اکثریت بعنوان زبان رابط(بغلط درزبان سیاسی/فرهنگی جامعه فارس زبان ایران زبان مشترک)گفته میشود. البته کشوردموکراتیک سویس بهترین نمونه است که باوجود75درصدآلمانی زبان دربرابر5درصدایتالیائی زبان، هیچ زبانی رسمی ورابط نیست،بلکه عملا تمام زبانهای موجوددرتمام ایالتها(کانتونها) باحقوق برابر بکارمیروند !!! شما و همه روشنفکران جامعه فارس زبان ایرانی چرا مورد برابری زبانی کشورسوئیس را بکلی فراموش میکنید؟؟؟ لطفآ فراموش نکنیدبه مساله زبانی درسوئیس جواب دهید.بسه مساله درموردزبان توجه کنید: الف -حتمآمیدانیدکه کشوربلژیک درقلب اروپابخاطرمشکلات زبانی حدوددوسال است که دولت نداردوبامیانجیگری سازمان ملل،"حکومت موقت" امورات رااداره میکند . ب-درحدودسه سال پیش پارلمان کانادافرانسوی زبانان ایالت کبک راملت فرانسوی کانادائی تصویب نمود،مقایسه کنید باتاریک اندیشان جامعه فارس زبان که چندین میلیون کردوترک راقوم مینامند!!! پ-درتابستان 2008 یکی ازوزرای فرانسه دریک جلسه نه چندان رسمی سازمان ملل باشتباه بقول خودش بجای فرانسوی،بانگلیسی صحبت کرده بود،که بلافاصله ازطرف ژاک شیراک رئیس جمهوروقت برکنارشد!اهمیت زبان رامتوجه هستید؟آنهم درکشورهای متمدن اروپائی،پس ناراحت نشوید وقتی هزاران تظاهرکننده درتبریزشعاردهندکه:فارسی زبان ...است.البته من این شعارارتجاعی رابارهامحکوم کرده ام ولی بقول فیلسوف چینی: "آتش مثل گندم خوشه میدهدوخشم خرمن سرخ امیدهای فروکوفته است."
2- کشور آلمان و انگلیس و...کشورهای تکزبانی اند، و گروههای اتنیکی ساکن دراین کشورها، بخاطر نداشتن سرزمین اجدادی، گروه های ملی نیستند، بلکه گروه های اتنیکی اند که ازحقوق اتنیکی برخوردارند. پس زبان رابط و یا رسمی دراین کشورهاهمان تک زبان موجوداست وآنجا زبانی غیر رسمی اعلام نشده است وحق زبانی کسی ازبین نرفته است! کشورترکیه جزوکشورهای مولتی لنگویج (کثیرالزبان) است،ولی بخاطر بیش از70درصد ترک زبانان ، قواعد اقلیت واکثریت بایداداره شودومثلا ملت کرد بایدازحقوق ملی برخوردارباشند.دراین رابطه اگرچه ترکیه درسال های اخیر فعالیت های مثبت وخوبی درجهت احقاق حقوقی ملی اقلیتهای غیرترک انجام داده است، ولی ترکیه دراین زمینه (احقاق برابرحقوقی غیرترکها)راه درازی درپیش دارد. جمهوری آذربایجان هم همینطور،ازمزه پرانی درموردخاندان علی اف که بگذریم،بنظرمن تغییرقانون اساسی جمهوری آذربایجان (حذف اصلی که هرکسی بیش ازسه نوبت حق ریاست جمهوری ندارد)بنفع رئیس جمهورفعلی ،ضددموکراتیک ومخالف منافع طولانی مدت این جمهوری جوان وتازه تاسیس است،گذشته ازاینکه خاندان علی اف دربندوبست های کارتلهای نفتی دست دارند،مانع رشددموکراسی نیزهستند. رشداقتصادی جمهوری آذربایجان درچندسال اخیرمقام اول راداشته ولی متاسفانه بدلیل مافیای قدرت نفتی و در راس آن خاندان علی اف،فقروفلاکت هنوزباقی است.ولی سنگسار و اعدام وجودندارد. ولی درزمینه های فرهنگی وورزشی و هنر و موسیقی جمهوری آذربایجان افتخارآمیزاست وهرهفته کنفرانسهای هنری و ورزشی وفرهنگی سازمان ملل درشهرباکوبرقرارمیشودولازم بیادآوری است که موسیقی عاشیقی آذربایجانی دریونسکوبنام آذربایجان ثبت گردیده است.واینجاست که بایدگفت :یاشاسین آذربایجان 3-قبل بقدرت رساندن رضامهترانگلیسی،صحبت از ممالک محروسه ایران بوده است وهمانطوریکه میدانید نه درقانون اساسی ونه درمتمم قانون اساسی مشروطیت،کلمه ای درموردزبان رسمی، مشترک وملی وسراسری ،رابط وعامل وحدت ویااراجیف دیگری ازاین قبیل وجودندارددرحالیکه قانون اساسی مشروطیت،درموردولیعهد،پایتخت،مذهب شیعه دقیقآمفادقانونی دارد.وشما میتوانیداگررژیمهای فارسگرای پهلوی ها وجمهوری فارسی/اسلامی کنونی،اگراسنادرا ازبین نبرده باشند،درموردحدودممالک محروسه که فارسستان هم جزءاش بوده،باسناد مثلآ مجلس مراجعه فرمائید.دراین رابطه بعضی ازشهرها مثل خودتهران بخاطرکثیرالزبان بودن باقوانین ومقررات مخصوص چندزبانی بایداداره شودکه متخصصین مسائل ملی بایددرآینده ایران فدرال- دموکرات درنظربگیرند. دراول مهرماه سال قبل درروززبازگشائی مدارس،وزیرآموزش وپرورش گفت که بیش از65درصددانش آموزان ،زبان مادریشان غیرفارسی است!!! شماهائیکه دموکرات وآزادیخواه وبدترازهمه خودرابرابری طلب مینامید،این چه نوع برابری وعدالت است که بیش از65درصد جمعیت باید زبان شمارابعنوان زبان رسمی قبول کند؟لطفآ دلیل ومنطق بیاورید. گیرم تحریفات تاریخی که گویا سلطان سلیم عثمانی درمورد"سینه های بلورین" زنان حرمسرایش بفارسی شعرگفته!!! درست باشد گرچه کسی این اشعار را ندیده است، ولی ما که از نزدیک ترین حوادث تاریخی مثل بیست وهشت مرداد و قیام ملی 57 روایتهای مختلف وچه بسا متضادداریم چگونه تحریفات واکاذب تاریخ ساختگی را مستند دانسته و قبول کنیم؟ بعضی ها میگویند همیشه زبان فارسی زبان رابط بوده ،آیا از نظرتاریخی زنان همیشه تحت ستم مردان نبوده اند؟ به فرمائید اینهمه جنبش مترقی و برابری زنان بامردان را بهیچ بگیرید و بگذشته نکبتبارستم زنان: پخت و پز و بچه داری و خانه داری ...برگردید. و اگر توانستید خانمها را بعهد بوق وستم مردسالاری برگردانید،آنموقع هم میتوانید زبان خود را بعنوان رسمی و رابط و... تحمیل کنید! پس با این دلایل ذکرشده،اگر زبانی در کشور کثیرالزبان رسمی باشد یعنی بقیه غیررسمی اند و این با حقوق انسانی و بتبع آن حقوق برابرزبانی متضاداست و محکوم! زبانی رسمی ومشترک و رابط(هرچه بنامید) است که زبان مادری هیچکس نباشد وهمه بدون برتری وتبعیض درکاربردش برابرباشند موفق باشید منتظرجوابتان هستم.

No comments: