Thursday 20 March 2014

 
هجوم وحشيانه قشـون پارس و اشغال بلوچستان

در سـال
۱۳۰۷
هجـری شمسـی

 

قسمت اول 
کتاب « عمليـات قشـون در بلوچستــان ـ ۱۳۰۷هجـری شمسی » نوشته قصـاب کوردستان و قاتـل بلوچستـــان امان الله جهانبانی سنـدی ننگيـن وخونيـن در تاريخ بشريت اســت. سندی که دال برسبعيت لشکريان پارس و بيانگر گوشه ای از جنايات اشغالگران در بلوچستــان  است.  جهانبانی با نگارش خاطراتش جنـون انسان کشـی خـويش وخونخواری لشکـرش را بطـرز بيمارگونه ای به تحريردرآورده است. از کشتار بيرحمانه مردم بلــوچ و اشغــال وحشيانه سرزمين متعلــق به ملـت بلــــــوچ جاهلانه برخـود بالیـده و از ارضای غرايز خونخواری، کينه توزی و انتقامجويی قشون مهاجم پارس بدون پرده پوشی خاطره نگاری کرده است.
جهانبانی جلاد با فرماندهی قشون مهاجم پارس و اشغــال وحشيانه بلوچستــان مهـرننگين اشغالگری راچنان بر پيشانی  فاشيسم پارس کوبيد که تا ابد پاک نخواهـد شد.

در اين مقاله فاکتهـايی مهـم از  کتاب « عمليات قشون در بلوچستان » ( چاپ اول ) را ذکر خواهم کرد تا در مورد هجوم وحشيانه اشغالگران پارس در سال ۱۳۰۷ هجری شمسی (  ۱۹۲۸ ميلادی )  به سرزمين مستقـــل بلوچستــــان بيش از پيش روشنگری شـود.


اعتراف جهانبانی به مستقـل بـودن بلوچستــان
 
جهانبانی سفاک  راجع به حکومت مستقل بلوچستــان چنين می نويسـد: 
« ... مير دوست محمد خان از اعقاب بهرام خان و آخرين کسی بود که تا اواخر سنه ۱۳۰۷ مستــقـــلاً در بلوچستان حکمرانی ميکرد.... وی به بعضی از رؤسای قبايل اجازه داده بود که ماليات قلمرو خود را جمع آوری کرده حصه ای برسم حق الحکومه برداشته و بقيه را به وی تسليم نمايند... بخشش حصه ای از ماليات برای اين بود که در موقع احتياج تفنگچيان خود را جهة کمک و مساعدت باختيار او بگذارند... ....دوست محمد خان روزبروز بر  اقتدار خود  افزوده و در صدد بود قلمروحکمفرمايی خوش را توسعه دهد چنانچه در تابستان ۱۳۰۴ ..... برای دست اندازی بخواش و تهديد ميرجاوه قوايی تجهيز و تا پنج فرسنگی خواش نيز پيشرفت نمود ...»  ( صفحه  ۳۹ و ۴۰ عمليات قشون در بلوچستان )

 

 
برنامه ريزی يکساله برای يورش به بلوچستانِ مستقل
« ...
بديهی است ادامه اين وضعيت برای دولت قابل تحمل نبود. ..... و اين جانب را نگران ساخته بود.۰۰۰ در تاريخ ۲۹ شهريور ۱۳۰۶  راپـُرت مفصلی راجع بوضعيت بلوچستان  و اردوکشی به آن سامان تنظيم و به پيشگاه همايونی تقديم نمودم.
پيشنهاد مزبور تصويب ولی انجام آن موکول بسال بعـد گرديد تا نواقص قوا مرتفع
و برای عمليات آماده و تکميل شود... » ( صفحه ۴۰ )

منظور جهانبانی از «پيشگاه همايونی» همان رضا سوادکوهیِ سرسپرده و سنگدل بود که بدنبـال کودتای اسفنـد ماه ۱۲۹۹ هجری شمسـی توانست وزارت جنـگ پرشيا را بدسـت گيـرد و بالاخـره در سال ۱۳۰۲ علی رغم بيسوادی به پست نخسـت وزيری برســد! با حمايت انگليس در سال ۱۳۰۴ احمد شاه را کنارزد و خود را قلدرانه «شاه پرشيا» اعـلام کرد.
جهانبانی خونخواراز ذکر اين حقيقت خودداری کرده است که زمانی که  « شاه»  او يعنی همان رضـا ميرپنج در طهـران طويله داری می کرد سرزمين بلوچستــان مستقـل بود.

نکته قابل توجه برنامه ريزی و زمان بنـدی يکساله برای « اردوکشی » به بلوچستان مستقل بود. بنابه اقرارخود جهانبانی قشون پارس در سال ۱۳۰۶ هجری شمسی توان و آمادگی لشکرکشی به  بلوچستانِ مستقل را نداشتنـد.
 
 
سازماندهی قشـون اشغالگرپارس برای تهاجم به بلوچستان
 
جهانبانی در سند جنايات خود چنين می نويســد:
 
« کليه قوايی که در نظر بود به بلوچستان اعزام گردد از قسمتهای مشروحه ذيل بود :
از تيپ بيرجنـد
 ـ۱ فوج پياده دو گردان۲ ـ فوج جماز خسروی يک گردان ۳ـ يک آتشبار کوهستانی
از تيپ مشهد
۱ـ فوج سوار بهرامی۲ ـ از فوج پياده شاهپور يک گردان ۳ـ آتشبار کوهستانی ۴ـ يکدسته از آتشبار صحرايی سوار ۵ـ يکدسته توپ ترفيقی ۶ـ يکدستگاه تلگراف بی سيم صحرايی
از تيپ کرمان
۱ـ يک گردان پياده ۲ـ يک گروهان مسلسل ۳ـ يک دسته بهادران سوار ۴ـ بهادران جمـّاز ( بهادران جماز تازه تشکيل شده بود) »  ( صفحات ۴۱ و ۴۲ )

همانگونه که از ليست بالا پيداست کل اردوی مهاجم پارس از مشهـد، بيرجند و کرمان به بلوچستانِ مستقل سرازير شـد. جهانبانی از مسافات طولانی که قشون وحشی پارس روی پيش داشتند چنين می نويسـد :
« .. اگر بمپور را مقصد اصلی فرض کنيم مسافاتی که ستونها ميبايستی بيمايند تقريبا بدين قرار تخمين
زده
می شد :
اردوی اعزامی از مشهد ۲۵۰ فرسنـگ ( ۱۵۰۰ کيلومتر) از راه سراوان
تيپ بيرجند ۱۳۲ فرسنـگ ( ۷۹۲ کيلومتر) از راه سراوان
ستون کرمان
۱۱۸ فرسنـگ ( ۷۰۸ کيلومتـر) از راه بـم »

امان الله جهانبانی قاتل بلوچستان که در تفرقه اندازی از اربابان انگليسی اش درس گرفته بود توانست با همکاری انگليسی ها اختلافاتی جزيی را که سرداران سرحد و مکران داشتند بيمارگونه و شيادانه تشديد کنـد. وی  با اين عمل ناشايست از اختلافات داخلی بلوچستان بر ضد ملت بلوچ و برای براندازی حکومت مستقل بلوچستان حداکثر سوءِ استفاده را کـرد. درآينده به اين موضـوع هم خواهم پرداخـت.
 
 
لشکـری هار که آذوقه اش نان خشک بود

   جهانبانی جلاد در صفحه۵۶ کتابش دراين مورد می نويسـد:
« ... غالبا در اردوکشی ها با فقـدان وسايل کافی از حيث آذوقه دچار اشکالات می گرديد. بر طبق تجارب حاصله نان سمنانی نظر به اينکه چندين ماه بدون عيب در کيسه سربازحفظ گردد برای اين منظور مناسب ميباشـد اين نقطه قبلا پيش بينی شده......نان های سمنانی از چندی قبل بقدر کفايت تمام قوا تهيه شده بود بنفرات تقسيم شدند که همواره در کيسه حمايل خود حمل نموده...
»

جهانبانی خونخوار از زرخيزی بلوچستان،  ذخاير مواد غذايی و آذوقه های فراوان  در آبادی ها و قلاع بلوچستـان با خبر بود و محاسبه آنرا هم کرده بود که در صورت پيشروی لشکريان وحشی و گرسنه خود را با غارت اموال، احشام و آذوقه ها ی مردم سير کرده و در ضمن غريزه غارتگری و طمعکاری جمعی آنها را بيشتر تحريک کنـد.
جهانبانـیِ ددصفت بعنوان فرمانده يک لشکر مهاجم، اشغالگر،هار و گرسنه بخوبی بر اين امرواقف بود که سربازانی که غذايشان چند ماه فقط نان خشک باشد و گرسنگی کشيده باشند از دنيای انسانی خارج شـده و  بدنبال غذای بهتـر از « نان خشکِ چند ماهه » وسير کردن شکم خود به  انسانهای بيگناه وآنچه دارنـد وحشيانه هجوم می آورنــد. به همين دليل بـود که وی پس ازجنگهايی خونين در جنوب خواش از اشغـال قلعـه های پَـسکوه و گـُشت بعنوان پيروزی های مهم ذکر کرده و لشـکر غارتگرش به دليل فراوانی « آب آشاميدنی، امـوال ، احشـام و آذوقه » طمعکارتر و هارتراز قبل به طرف هـُشـَک و دِ زَّک پيشروی می کنــد.
ادامه دارد
 
 
پروشت ءُ پروش باتنـت ايران ءُ پاکستـان
آزات ءُ آباد بات گنجيــــــں بلوچستــــــان

محمــد کـريــم بلــوچ
بيست و هشتم انسـاک ۷۰۱۳
بيستم ماه مارس
۲۰۱۴

No comments: